![]() |
گپ خانم های باردار - نسخهی قابل چاپ +- دورهمی خانم ها (http://khanumha.com) +-- انجمن: والد و کودک (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=35) +--- انجمن: والدگری (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=36) +--- موضوع: گپ خانم های باردار (/showthread.php?tid=49) صفحهها:
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
112
113
114
115
116
117
118
119
120
121
122
123
124
125
126
127
128
129
130
131
132
133
134
135
136
137
138
139
140
141
142
143
144
145
146
147
148
149
150
151
152
153
154
155
156
157
158
159
160
161
162
163
164
165
166
167
168
169
170
171
172
173
174
175
176
177
178
179
180
181
182
183
184
185
186
187
188
189
190
191
192
193
194
195
196
197
198
199
200
201
202
203
204
205
206
207
208
209
210
211
212
213
214
215
216
217
218
219
220
221
222
223
224
225
226
227
228
229
230
231
232
233
234
235
236
237
238
239
240
241
242
243
244
245
246
247
248
249
250
251
252
253
254
255
256
257
258
259
260
261
262
263
264
265
266
267
268
269
270
271
272
273
274
275
276
277
278
279
280
281
282
283
284
285
286
287
288
289
290
291
292
293
294
295
296
297
|
RE: گپ خانم های باردار - Nedaa28 - ۱۴۰۰/۶/۴ الهام جان چون میترسم بی حسیم بره بعد بیان واسه ماساژ آره حتما قلق خاصی داره من از هرکی میپرسم میگه راضیم از سزارین ولی از دور انگار خیلی دردناکه همه چیش RE: گپ خانم های باردار - سحر بانی - ۱۴۰۰/۶/۴ من تا الان میگم اکی درد رو تحمل میکنم بلاخره گذراس و چند دقیقه یا چند ساعته ولی چیزی که همیشه فوبیای من بوده چیزه تیزه مثلا من اصلا تیغ نمیتونم دستم بگرم یا از چاقوهای بزرگ میترسم یا شیشه بشکنه هزار بار همه جارو جارو میکشم همش نگران تیغ جراحی و برش زدنم اصلا بهش فکر میکنم فشارم میوفته با اینکه همه میگن هیچی نه میبینی نه میفهمی ولی دست خودم نیس نمیدونم چیکار کنم به خاطر این موضوع میخوام بگم بهم ارامبخش بزنن وگرنه من طاقتم واسه درد و چیزای دیگه خیلی بالاس RE: گپ خانم های باردار - Elhamgoli - ۱۴۰۰/۶/۵ ندا جان بنظرم زیاد بهش فکر نکن و پر وبال نکن ب قضیه سزارین فقط ب ااون قسمت دیدن پسرت تمرکز کن من خودم فکر میکردم خیلی راحت و خوبه و ولی بعدش درد زیاد داشتم هر کس میومد ملاقاتم اشکش دذمیومد اینقد ناله میکردم ![]() چند ساعت بود همش RE: گپ خانم های باردار - Seti69 - ۱۴۰۰/۶/۵ روناک جون مبارک باشه عزیزم بچهها منم مثه چی از سزارين و درد ملان بعدش میترسم، مخصوصا وقتی اینجا یکی زایمان میکنه و میاد تعریف میکنه،احساس میکنم نوبت من یکی افتاد جلو و یه قدم نزدیکتر شدم به زایمان ولی همش سعی میکنم بهش فکر نکنم و میگم توکل به خدا، این همه خانوم باردار زایمان میکنه منم روش RE: گپ خانم های باردار - Rose - ۱۴۰۰/۶/۵ ندا ندا ندا خودم ماساژ بدم چیه دختررررر تا یه مدت باید حواست باشه درست بشینی و پاشی اونوقت خودت ماساژ بدی؟ بیخیال خواهرممممممم بچه ها خداااایی سز اصلا اینجور که شما فکر می کنید نیستش... اولا اینکه درد دائمی نیست و راحت می تونید باهاش بخوابید بعد اینکه تا اونجایید که حسابی بهتون ضد درد و حالا هر چیزی که لازم باشه میزنن... بعدشم شیاف تجویز می کنن که می توتید استفاده کنید... من فکر کنم کلا دوتا استفاده کردم... اصلا نترسید، بالاخره بچه باید یه جوری بیاد بیرون دیگه? و واقعیت اینه که درد داره مسلما... ولی واقعا اصلا به چشم نمیاد... بخصوص اگه بدن قوی و سالم داشته باشید از نظر درد بخیه و اینها چیزی متوجه نمیشید... سعی کنید اطلاعات کسب کنید تا باهاش آرامش بگیرید نه اینکه مضطرب شید... اگه من و بقیه میایم و تعریف می کنیم، برای آگاه شدن شماست که اونجا یهو غافلگیر نشید و نسبت به اتفاقات آگاهی داشته باشید و اگه جایی نیاز بود بتونید از حق خودتون دفاع کنید... وگرنه اگه قراره بترسید که ما چیزی نگیم بهتره... ترس باید مشاور شما باشه نه زندانبان... بخاطر ترس زندگیتون رو تلخ نکنید، هر جا ترس هست یعنی سطح زندگیتون داره بالا میره... پس از ترس بعنوان چراغ راهتون یاد کنید نه چیزی که ته دلتون رو خالی می کنه دخترااااا موفق باشید RE: گپ خانم های باردار - Nedaa28 - ۱۴۰۰/۶/۵ اتفاقا خیلی خوبه که هر کی بیاد از تجربه اش بگه من از سال ها پیش کلی خاطرات زایمان طبیعی و سزارین خوندم ولی خب دیگه این ترسه هست مخصوصا واسه یکی مثل من که حتی با آزمایش خون هم غش میکنم حالا امیدوارم وجود نی نی بتونه آرامشمو تامین کنه اون لحظات RE: گپ خانم های باردار - *روناک* - ۱۴۰۰/۶/۵ ممنونم از همتون بچه ها.ایشالا همگی زایمان خوب و راحتی داشته باشین. در مورد سوند بگم که این بیمارستان که من رفتم کلا همه اونایی که سر بودن رو ده دقیقه قبل از اینکه بخوان برن اطاق عمل سوندشونو وصل میکردن.اما یه بیمارستانی هست خالم اونجا زایمان کرده گفت شکم اولی هارو بعد از بیرون اومدن از اطاق عمل بهشون سوند میزدن که خوب اکثرا بیحسند و هیچی متوجه نمیشند.و فقط شکم دومی هارو قبل از عمل سوند میزنن.اما میگم بیمارستانی که من رفتم سیستمش فرق میکرد. در مورد فشار شکم هم بگم من نزدیک ۲ساعت تو ریکاوری بودم.و کامل بیحسیم اونجا از بین رفت.وقتی اومدن تختم ببرن تو اطاق قبل از خروج دوتا پرستار بودن که یه چیزایی رو چک میکردن و چندتا سوال کردن و نوشتن تو پرونده. یکی از اونا گفت بذار ببینم خونریزیت چطوره.دوسه تا فقط دو سه تا فشار اونم با انگشت طرفای نافم داد دلممممم ضعف رفت جیغ زدم گفتم توروخدا فشار نده دیگه.خیلی دردناک بود.شماها بگین قبل از بیحسی فشارتون بدن که اگه بیحسیتون بره واقعا دردناکه.البته پرستارا کار خودشونو میکنن زیاد دل به دل بیمار نمیدن. من پمپ درد داشتم تو ریکاوری بهم وصل کردن که باز خیلی بهتر بود اما زیاد تاثیر چشمگیری نداشت.اما شیاف دیکلوفناک ۱۰۰ برده بودم عالی بود.الانم تو خونه میذارم.یه ساعت بعد کامل سرپا میشم به کارام میرسم در صورتی که شیاف نذارم اصلا کمرم صاف نمیشه و بخیه ها خیلی درد دارن.پس شیاف یادتون نره هم تو بیمارستان هم برای خونه.قبل از زایمان برین بخرین بذارین باشه که بعدش کلی سرتون شلوغه دیگه نمیرسید. پوشک سایز بزرگ حتما ببرین.بیمارستان من با اینکه خصوصی بود از خودم پوشک میگرفت .دوتا دوتا برام میذاشت.شورت توری رو ولی خودشون میدن واسه نگهداری پوشک.برا بچه هم پوشک سایز ۱ ببرین حتما.کلا ساکتون تکمیل باشه.من خیلی کافئین خوردم تو بیمارستان.شکلات تلخ قهوه نسکافه و اصلا سردرد نگرفتم خداروشکر. در مورد لرز هم بگم که این لرز به خاطر جدا شدن جفت از رحم هست و همه تجربش میکنن.اما با یه وارمر که میذارن بالای سرتون اوکی میشه و اینقدر راحت و دلچسب زیرش میخوابیم که نگو...تو ریکاوری که میری میبینی نصف خانما دارن خر پف میکنن خخخخخ اما راجع به لرز من که با وارمر هم خوب نمیشد دلیلش این بود که همونطور که گفتم بعد از بیرون اومدن بچه دکترم گفت چسبندگی داری و باید اینارو درست کنم واسه همین یه ساعت تو اطاق عمل بودم و در همین حین وسط عمل به پرستار گفت یه بار یه آمپول زدن تو بازوم یه بارم گفت رحمش شل شده دوتا قرص زیرزبونی براش بذارین.فکر کنم کمی خونریزی داشتم.پرستارای ریکاوری گفتن این لرزش وحشتناکت مال اون دوتا زیرزبونیه که برات گذاشتن.وگرنه همه اینجوری نیستن.یه لرز میگیره بهتون که زیر وارمر گرم میشین و راحت تخت میخوابین RE: گپ خانم های باردار - کتایون خانم - ۱۴۰۰/۶/۵ سلام دوستان روناک جون خیلی خیلی تبریک میگم عزیزم ![]() بچه ها من الان هفته ۲۵ ام، اخرین بار که سونو دادم مربوط به هفته ۱۸ یعنی انومالی بود هفته پیش که دکتر بودم برام ازمایش قند نوشت که انجام بدم و هفته ۲۸ جوابشو ببرم، حالا میگم این فاصله نیاز نبود یه سونو بدم؟ شما تو این بازه سونو دادین؟ RE: گپ خانم های باردار - سروناز - ۱۴۰۰/۶/۵ مبارک باشه روناک جان بچه ها این ماساژ رو تو کلاس به ما هم گفتن .منم انجام دادم .تا تو اتاق عمل گذاشتنن رو تخت دیگه قسمت بالای نافم رو دورانی اروم ماساژ دادم.ولی فکر کنم بیشتر به بدن هرکسی ربط داره چون تو ریکاوری پرستار اوند دست زد به شکمم گفت خوبه رحمتم جمع شده بگم دیگه کاریت نداشته باشن.خلاصه من فشار رحم نداشتم.و اینکه انگار سوند به قول کژال به مهارت فرد ربط داره چون برای منم بدون بیحسی زدن ولی اصلا چیزی نفهمیدم. لرز هم من تو بیمارستان خیلی نداشتم ولی بعد تو خونه تا یک هفته روزی چند بار لرزم میگرفت که دکتر گفت از ضعف بدنی و شیر دادن هست. نترسید بچه ها خود روز عمل همه چی سریع انجام میشه تا بیاین بفهمین چی شده تموم شده .واسه بعدشم خب درد دارید ولی با شیاف و مسکن قابل تحمل میشه RE: گپ خانم های باردار - 2015 - ۱۴۰۰/۶/۵ سلام .روناک جون تبریک میگم عزیزم بسلامتی کتایون جان نه دیگه بعد انومالی دیگه سونو نداری تا سونوی وزن جنین که هفته های۳۱_۳۲هست. |