دورهمی خانم ها
خونه تکونی - نسخه‌ی قابل چاپ

+- دورهمی خانم ها (http://khanumha.com)
+-- انجمن: خانه و خانه داری (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=52)
+--- انجمن: کارهای مرتبط با مدیریت منزل (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=54)
+--- موضوع: خونه تکونی (/showthread.php?tid=137)



RE: خونه تکونی - 2015 - ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

ترگل جان منم یه بار پودر زیاد ریختم همینجوری شد... قشنگ وسط ابکشی هنگ کرد ماشین خاموش شد،منم یه سکته ناقص زدم چند مین صبر کردم بعد دوباره روشن کردم ادامه رو زدم و شست.تمام.تجربه شد که دیگه پودر کم بربزم

ترگل خیلی خیسه؟؟پرده رو نمدار نصب کنی خوبه...حالا این داره یعنی ازش اب میچکه؟


RE: خونه تکونی - Targol - ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

ا نمیدونستم. گفتم اساسی تمیز شه
نه عزیزم آب نمیچکه. اما احساس میکنم سنگینه
نصف منگنه‌هاشم موقع دراوردن سرب پاره شد. الان ابنو اویزون کنم سربو چجوری از توش رد کنم؟ با سنجاق قفلی؟؟ بعد خیس باشه سربم بذارم فکر کنم سقف بیاد پایین چه برسه به چوب پرده


RE: خونه تکونی - 2015 - ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

خب سرب رو نذار،همونطوری نم دار نصبش کن،سرب رو خشک که شد بذار توش.
منگنه ها کنده میشن،همین پرده شستن خیلی بده...


RE: خونه تکونی - Targol - ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

نه عزیزم تور نیست. پرده اتاق خوابه، زیرپرده هم بهش وصله. خبرم اون موقع گفته بودم اینجوری طرحش قشنگتره


RE: خونه تکونی - mahtakhanoum - ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

ترگل جان سرب با سنجاق قفلی راحت رد میشه کار 5 دقیقه ست.


RE: خونه تکونی - Targol - ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

اوففف دوست هنرمندتون پرده رو نصب کرد و جای تمام منگنه‌های درومده با نخ کوک زد. خیلی خوب شد. راضیممم
با تشکر از همراهی شمااا

دقیقا مراحل تماااام کارهای زندگیم همینجوریه، اولش جوگیر میشم. وسطش میگم چه غلطی بود کردم. اخرش میگم خدا رو شکر این غلطو کردمSmile)

تو تمام مراحل کار دختر کوچیکه ام داشت نگام میکرد. موقع نصب که قشنگ یه “اسکلی چیزی هستی؟” خاصی تو نگاهش بود Big Grin
به خدا گاهی جوری نگام میکنه خجالت میکشم از رفتارهام


RE: خونه تکونی - Targol - ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

بچه‌ها مطمینین وقتی پرده منگنه داره راحت میشه سرب رو ازش رد کرد؟؟ جلو نمیره Sad(


RE: خونه تکونی - 2015 - ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

جلو نمیره؟؟نمبدونم تجربه نداشتم ولی الان مال تو تجربه منم شد...خودم و لحظه به لحظه کنارت حس میکنم


RE: خونه تکونی - youtab - ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

سلام سلام 
ترگل  Big Grin Heart
لیدان  Big Grin Heart
پری سیما  Big Grin Heart
من امروز ساعت ۱۲ همسرم پسرمو برد بیرون منم...
عین خلا قوطی های شیرخشکشو تا الان نگه داشته بودم, همه رو ریختم دور, کریکات و لباساییش که کوچیک شده بودو اوردم بیرون, کمدو کشوهاشو مرتب کردم, هفتصد تا قطره چکون جمع کرده بودم بازم عین خلا, همه رو ریختم دور, گردگیری و جارو اساسی کردم اتاقشو
اتاق خودمون... روتختی و روبالشی هارو شستم, تخت کنار مادر پسری رو جمع کردم, وسایل شیر و فلاسک و قطره مطره هاشم بردم اتاق خودش, پاتختی رو برگردوندم سرجاش, میزتوالتمو مرتب کردم, کشوی ارایشم افتضاح بود مرتب کردم و همه حام سیاه شد, گردگیری و جارو حسابی کردم, سازهارو گردگیری حسابی و بادقت کردم, دیوار کنار در حمام رو دستمال کشیدم به علاوه در حمام, لباسای زمستونی یکمش مونده ود جمع کردم, کمد دیواری رو مرتب کردم, ناهار پختم, ساعت ۲:نیم پدر پسر تشریف اوردن, اگه فردا و دام ۳_۴ساعتی همینکارو کنن من خونم تکونده میشه.


RE: خونه تکونی - لیدان - ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

یوتاااب Heart Heartخسته نباشی نمیگی جات خیلی خالیه؟  افرین بهت خسته نباشی خانوم گل
گفتم داری حسابی این چند روز اخر رو تخته گاز میتکونی .