![]() |
آموخته های من از زندگی - نسخهی قابل چاپ +- دورهمی خانم ها (http://khanumha.com) +-- انجمن: خانمانه ها (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=28) +--- انجمن: پیشرفت شغلی و درسی بانوان (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=32) +--- موضوع: آموخته های من از زندگی (/showthread.php?tid=406) صفحهها:
1
2
|
آموخته های من از زندگی - Rose - ۱۴۰۰/۱۲/۱۸ بچه ها اینجا چیزایی که در ارتباط با پیشرفت های شخصی و روابطتتون بصورت واقعی توی زندگی تجربه کردید و بهش رسیدید رو بطور خلاصه بگید... * همیشه یه زمان اضافی برای کارها در نظر بگیر... همونطور که ممکنه خودم مریض شم، شادی یا غم خاصی پیش بیاد که نتونم کار کنم، مودم پایین باشه، سفر پیش بیاد، بقیه هم ممکنه هر اتفاقی براشون پیش بیاد... حداقل 20% تا 25% زمان رو بیشتر فرض کن... همه چیز رو توهم توهم و فشرده نچین... اینجوری یه برنامه ریزی دقیق تر خواهی داشت... (به قانون پارکینسون هم در کنارش توجه کن) * روی اسفند تا سه هفته ی اول فروردین برای انجام کارها حساب نکن........................... * همیشه هر سوالی داری دقیق و واضح بپرس و شرایط رو از قبل اینکه کاری رو سفارش بدی مشخص کن... * حرف زدن درمورد کار و پول اصلا خجالت آور نیست... خجالت آور اینه که وقت بذاری، از خونه و زندگی و شوهر و بچه و خورد و خوراکت بزنی تا یه کاری رو تحویل بدی، بعد با اینکه بگن کارت عالی بود، اما به علت بهم خوردن پروژه، یه پول اندکی بهت بدن... * روی دکتر یا مهندس بودن کسی حساب نکن... هر کاری از هر کسی ممکنه... تحصیلات فقط هر چی که ملت دارن رو بزرگنمایی می کنه و بهشون قدرت بیشتری برای ابراز منویات درونیشون میده... * به معجزه ی نوشتن ایمان بیار... کنار دستت همیشه کاغذ و خودکار باشه... شاید چیزی رو در لحظه لازم باشه بنویسی، فکر می کنی حافظه ت عالیه، ولی هیچی جای نوشتن اون اطلاعات رو نمی گیره و دقتش از همه چیز بالاتره... اگه جایی از کسی دلگیری بنویس.... غمت کم میشه... با نوشتن علمت تثبیت میشه، ماندگار میشه، بعدا یه مرور کنی یادت میاد همه چیز.... * غم نیومده رو نخور * این نیز بگذرد RE: آموخته های من از زندگی - صنوبر۷۱ - ۱۴۰۰/۱۲/۱۸ هیچ کسی رو از هیچ کاری حتی کاری که فکر میکنی یک درصدم امکان نداره انجامش بدی منع نکن و بابتش قضاوتش نکن. RE: آموخته های من از زندگی - Rose - ۱۴۰۱/۱/۲۸ به تازگی متوجه شدم اگر کسی استاد دانشگاهه، حتی اگه بعنوان مادر توی یک محیط هستید، نباید بعنوان خانم x یا x جان مورد خطاب قرار بگیره... بلکه باید بگی خانم X... حالا تم من چیه؟ اگه اسمم رزه، رزی رو بیشتر ترجیح میدم... بابا یه دکتری یا استاد دانشگاه شدن یا بودن این حرفا رو داره یعنی؟ پس جهت جلوگیری از آبروریزی بهتره اونی که در جایگاه اجتماعی بالاتری هست رو با عنوان خودش یا خانم X صدا کنیم، اگه اکی بود او ما رو با اسم کوچیک که صدا کنه می فهمیم شرایط دوستانه س وگرنه نباید بگی فلانی جان... فک کن بهش بگی مثلا سارا جان، او برگرده بگه بله خانم مثلا احدی... چطور چنبن بی گداری به آب زدم یعنی ![]() موندم مثلا با یک پزشک هم برخورد کنم باید اینجوری باشه؟ البته من به دکترهای فامیل میگم خانم یا آقای دکتر حالا هر رشته ای که باشن... ولی در برخورد بعنوان یه مادر شک داشتم ولی کاش اولش با فامیلی خطابش می کردم... یا خانم دکتر... RE: آموخته های من از زندگی - ندایا - ۱۴۰۱/۱/۲۹ آرتاتام جان ممنونم - لطف میکنید بگین یعنی چی به اندازه ادم ها دست نزنیم؟ RE: آموخته های من از زندگی - ندایا - ۱۴۰۱/۱/۲۹ لطف داری عزیزم - چقدر نیاز دارم این حرفا روهی بشنوم - ممنونم RE: آموخته های من از زندگی - Rose - ۱۴۰۱/۱/۳۰ کاری که باید انجام بدی رو زودتر انجام بده... نترس... انرژی ای که برای اتمام کار نیمه تمومت میذاری، کمتر از حرص خوردن های همه روزه ت خواهد بود... RE: آموخته های من از زندگی - صنوبر۷۱ - ۱۴۰۱/۱/۳۰ رز جان این حرفتو باید با طلا نوشت باورت مبسه سه ساله بابت کاری دارم حرص میخورم ولی از ترس طرفش نمیرم؟ تا دوسال که حتی کابوس شبانهم بود انقدر فشار روحی برام داشت RE: آموخته های من از زندگی - Rose - ۱۴۰۱/۱/۳۰ آره چرا باورم نشه پس این رو یه نشانه بگیر و کارت رو انجام بده اتفاقا لیدی باس (راضیه میرزایی) سه روزه که لایو اهمال کاری گذاشته که دوتاش گذشته، جلسه اول در مورد دلایل اهمال کاری بود، روز دوم رو هنوز ندیدم، ولی سعی کن ببینیش شاید استارت کارت رو زدی... این کارای ریز ریز باقیموتده، آدم رو مستهلک میکنه... RE: آموخته های من از زندگی - atefehjjjjjjj - ۱۴۰۱/۷/۲۵ دوستان راه حالتون عالی بود منم دوتا مشکل دارم ک هیچوقت نشد راه حلی پیدا کنم براشون من کلا پرخوری عصبی دارم ب سلامتی خودم رحم نمیکنم مثلا زمانی ک درس میخوندم بشدت تنقلات مضر میخوردم و خب دندونام خراب شد دنیا جان گفت چیزای سالم کنارت بزار مثل خرما شاهانی ک اینم امتحان کردم ولی خرماها خیلی زود تموم شد موندم چیکار کنم دوم اینکه من ی کاریو میخوام انجام بدم ک با وجود داشتن بچه برام شده آرزو و اینکه هی عقب ميندازم کلا انگیزم خیلی کم شده واسه انجامش چجوری انگیزه ایجاد میکنین؟ من آدمای دورم هم آدمای معمولی هستن و خب دسترسی ندارم ب آدمایی ک حداقل فکرم عوض بشه یا واسه پیشرفتم انرژی بگیرم ایجاد انگیزه چجوریه؟ مرسی RE: آموخته های من از زندگی - Donya - ۱۴۰۱/۷/۲۵ * خیلی از صحبت هاتون استفاده کردم دخترها. دمتون گرم. |