دورهمی خانم ها
تجربیات و تبادل نظر درباره ی از شیر و از پوشک گرفتن و مسائل مرتبط با نوپایان - نسخه‌ی قابل چاپ

+- دورهمی خانم ها (http://khanumha.com)
+-- انجمن: والد و کودک (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=35)
+--- انجمن: والدگری (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=36)
+--- موضوع: تجربیات و تبادل نظر درباره ی از شیر و از پوشک گرفتن و مسائل مرتبط با نوپایان (/showthread.php?tid=194)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12


RE: تجربیات و تبادل نظر درباره ی از شیر و از پوشک گرفتن و مسائل مرتبط با نوپایان - مینو - ۱۴۰۰/۹/۲۹

۲ سال و ۳ ماه
رز
پسرت نصف شب با جیغ بیدار میشه ؟یا تو خواب خیلی غلت میزنه؟سرشو به سمت عقب می کشه موقع خواب؟


RE: تجربیات و تبادل نظر درباره ی از شیر و از پوشک گرفتن و مسائل مرتبط با نوپایان - Rose - ۱۴۰۰/۹/۲۹

نه خدا رو شکر
تقریبا 4-5 ماه میشه که توی خواب بیدار نمیشه، بیدارم شه یه ناله میکنه و دوباره میخوابه... شبا حدود 9-10 ساعت میخوابه... داشت خواب روز رو هم حذف میکرد، ولی دوباره برگشت به روال قبل... روزا هم یکی دو ساعتی رو میخوابه...
چون اینقدر کم خوابه که شب دیگه غشششش می کنه Smile یه وقتا می بینم پاهاش اومده بیرون ولی بالاتنه ش روی تختشه و خوابش برده... یعنی فرصت نکرده اینقدر بیدار بمونه که از تختش بیاد بیرون Smile

چطور؟ برای ریفلاکس؟


RE: تجربیات و تبادل نظر درباره ی از شیر و از پوشک گرفتن و مسائل مرتبط با نوپایان - مینو - ۱۴۰۰/۹/۲۹

بله
پسر من خیلی وقته خواب روز رو حذف کرده.


RE: تجربیات و تبادل نظر درباره ی از شیر و از پوشک گرفتن و مسائل مرتبط با نوپایان - Mari90 - ۱۴۰۰/۹/۲۹

من رفتم آشپزخونه را یه عالمه مرتب کردم بعد یادم افتاد که یه کاری را تحویل ندادم و نشد بیام ادامه بدم تا الان.
بابا رز برو خدا رو شکر کن پسر من شبا ساعت 11 و نیم 12 میخوابه و توی روز هم 1 الی دو ساعت می خوابه. متاسفانه شب ها هم بیدار میشه حداقل یک بار و خداروشکر میاد دنبال باباش خخخ با من کاری نداره ولی عذابه ها. فکر کن بنده خدا همسرم باااید بره بخوابوندش دوباره بیاد. گاهی همونجا خوابش میره (دلم میسوزه براش ولی خب منم تقریبا دو سال شیر دادم و شبا هر نیم ساعت یک بار شیر میخورد و خواب راحت نداشتم)

اصلا نگران این حرفا و احساساتت نباش، همممه ی مامان ها این حس ها را دارن حالا کم یا زیاد. خوب شما دست تنها بدون هیچ نیروی کمکی داری بچه را بزرگ میکنی. تلویزیون هم که ممنوعه یه عالمه کار هم خودت داری علاوه بر وظایف مادری و خانه داری دیگه چه انتظاری داری ؟!! باور کن خیلی هم عالی هستی. بعضی اوقات آدم کم میاره منم تجربه اش را زیاااد دارم.

داشتم ظرف میشستم هی فکر کردم که ما موقع بهونه گیری چیکار می کنیم:
1- بی توجهی و فقط گفتن اینکه مامان گریه نکن عزیزم. اگر فایده نداشت و بدتر شد. سکووت و بعد دوباره میگم مامان گریه کن یکم سبک بشی بعد به من بگو چی میخوای. تو این مواقع یه 5 دقیقه ادامه میده و بعد میگه مامان بغلم کن. بغلش می کنم و اصلا به موضوع گریه اشاره ای نمی کنم چون دوباره انفجاری شروع میشه.
2- از تکنیک های حواس پرتی استفاده می کنم . مثلا میگم میدونی چییی شده؟؟!! میگه نه. بعد یه داستان میسازم و میگم مثلا در مورد پرنده ها. ماهی ها . بره ها. کلاغا- مورچه ها. خلاصه یه چیزی میسازم که براش جالب باشه و هی سوال بپرسه و یادش بره که چه بهونه ای می گرفت
3- تکنیک بعدی هم در اوردن صداهای مختلفه . آواهای مختلف خیلی براش جالبه و معمولا هم تکرار میکنه آخه من از نوزادی براش میخوندم خودم شعر می گفتم و براش میخوندم . آوازهای مختلف . برای پسر من جواب میده البته نه نیم ساعت اول گریه خخخ
4- تکنیک بعدی هم آشپزخونه است. کلا به آشپزی و دیدن من موقع آشپزی علاقه داره. ازش میپرسم به نظرت غذا جی درست کنم؟! اوووم امروز چی بخوریم؟!! میوه دوست داری؟!! سیب؟ پرتقال؟ چند تا میوه الکی هم از خودم میسازم و ازش میپرسم که بخنده.
هی میگم الان میخوام گوشت از فریزر بیارم . الان میخوام پیاز پوست بگیرم و خورد کنم . رب میخوایم . برنج پاک کنم و بخیسونم . الان دیگه فهمیده تر شده خودش هم میگه چی میخوایم یا میگه اول روغن برییز.
خلاصه با لطایف الحیل سعی میکنم ساکتش کنم و سرگرمش کنم.
با اجازه کلیپ انگلیسی هم براش پخش می کنم ولی زمان محدود (یک هفته هست که شروع کردم). با کلیپ با هم میخونیم. براش توضیح میدم. نکات آموزشیش رو تکرار می کنم. همین کارا.

داستان هم خیلی خوبه و جواب میده. همسایمون میگفت یه کارتن بود که بچهه جیغ میزد بعد صداش میرفت تو پرنده و حالت آموزشی داشت که بچه ها یاد بگیرن جیغ نزنن. حالا من اون کارتون را ندیدم ولی خودم این داستان را براش تعریف می کنم زمان هایی که آرومه. بغلش میکنم رو پاهام میذارمش میگم یه روزی یه پسر بچه ای بود هی جیغ میزد تو خونه. بعد یه روز صداش قطع شد و همین طور آب و تابش میدم بعد وقتی جیغ میزنه میگم مامان داستان پسربچه ای که صداش رفت تو پرنده را یادتهه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یا تو بازی با اسباب بازی هاش نکات را به اسباب بازی هاش بگیم مثلا میمونی جیغ نمی زنه. حرف مامانشو گوش میده. و غیره


و سعی می کنم بهش بکن نکن نگم. خیلی اوقات سعی می کنم حتی اگر خراب کاری کرد هم منعطف باشم. اجازه بدم سرگرم باشه و یاد بگیره. خیلی آبپاش رو دوست داره. اوایل می گفتم نه آب نریز. الان چند تا زیر انداز گذاشتم و وقتی مثلا میره اسپری آب گلا را برمیداره میگم بدو برو اول زیرانداز بیار بنداز رو سرامیکا و ماشیناتو اونجا بشور. تا عصر هم خونه خیسه ولی حداقل نیم ساعت سرگرمه شستن ماشین و آب پاشیدن به این ور و اون وره. بعد هم میره دستمال کاغذی میاره خشکشون میکنه البته فقط ماشین ها را نه خونه را خخخ

ماکارونی شکلی هم خوبه سرگرمشون میکنه. بازی کنن و به خیال خودشون غذا بپزن ولی حواست باشه تو دهنش نبره.

مداد شمعی و نقاشی هم خوبه

خمیر بازی هم شنیدم خوبه ولی خودم امتحان نکردم. (که با آرد خود آدم تو خونه درست کنه)

یه روش دیگه یادم اومد که عالیه و خوب جواب میده: برچسب
برچسب های مختلفی لوازم التحریری ها دارن از اون مدلی که یکم برجسته هستن و خود بچه میتونه جدا کنه (مثل شکل قلب و ایموجی ها، پروانه ، کیتی و ... ) از اینا چند تا بخر قیمتی هم ندارند 2 الی 3 تومن هستن و هر دفعه یکی بده که بچسبونه هر جاییی که دلش خواست. این روش تضمینی جواب میده
بعد هم هی همونا را میکنه و جاهای دیگه میزنه ولی باید توجیهش کنی که چسبشون ضعیف میشه بعد ناراحت نشه ها

من این روش برچسب خیلی به دردم خورده . یه وقتی واقعا کار دارم و باید بشینم پشت سیستم و هیچکس نیست بچه را نگه داره. برچسب به کمکم اومده


RE: تجربیات و تبادل نظر درباره ی از شیر و از پوشک گرفتن و مسائل مرتبط با نوپایان - پروانه ابریشم - ۱۴۰۰/۹/۲۹

بچه ها با تمام وجود درکتون میکنم
ما خداراشکر آسو بلد نیست جیغ چیه
ولی طفلک تنهاست خیلی حوصلش سر میره
همبازیش مامان و بابام هستن
هوام سرد شده نمیشه بردشون بیرون
خودمم خیلی از نظر روحی و جسمی خسته شدم
خیلی شبا بد میخوابه همش بیدار میشه
الان 2 شبه که فقط خوب خوابیده
شبا که من 12 میخوابم تا 6 و چندبار بیدار میشم بعدشم تا ظهر سرکارم و وقتی میام خونه مامانم سعی میکنم با آسو وقت بگذرونم تا خسته بشه و بخوابه
عصرش دلم میخواد یه پیاده روی باشه هم واسه خودم هم آسو
ولی سرده
غروبم که میریم خونه و همسرم میاد آسو فول انرژی و ما دوتا خسته
من 3هفته است از شیر گرفتمش خیلی منطقی بهش گفتم ما (شیر) مریض شده و فقط باید بوسش کنی و بغل
بچه ام خیلی راحت پذیرفت و فقط میاد بغلم میکنه و نازی وهمدردی میکنه
ولی پروژه پوشک هنوز شروع نشده


RE: تجربیات و تبادل نظر درباره ی از شیر و از پوشک گرفتن و مسائل مرتبط با نوپایان - Rose - ۱۴۰۰/۹/۲۹

مرسی ماری جان خیلی محبت کردی اینقدر برام وقت گذاشتی مهربونم
دستت درد نکنه عزیزم
حتما حتما توی طول روز توجه می کنم
منم تی وی میذارم از ۲ سالگی... خیلی وقتا هم یادم میره و مثلا یکی دو ساعت جلوی تی وی می مونه... چاره ای نیست... به خدا من یکی دارم دیوونه میشم... خیلی وقتا میگم اشکال نداره بذار فست فود بخوره مهم اون ۱ سال اول بود که نهایت تلاشتو کردی... یا حالا دو ساعتم تی وی ببینه، مهم قبل ۲ بود دیگه... سعی می کنم بعدش با فعالیت، بازی، کتاب و ورزش اختصاصی جبران کنم دیگه.... اصلا هم دیگه عذاب وجدان ندارم... ما هم آدمیم... معتقدم در حال حاضر دانشمندا باید به روان مادرا یه توجه ویژه کنن تا مثلا یکم دیرتر حرف زدن بچه ها اونم توی دوره ای که بچه ها بطور نرمال توی جامعه نیستن که ارتباط بخوان برقرار کنن... پس اینکه بچه ۲ ساله یا حتی به همین زودیا ۳ ساله بلد نباشه حرف بزنه به نظرم نیونرمال داره میشه... ولی داغون شدن مادرا توی کرونا نیو نرمال نمیشه و فقط خانواده ها رو می پاشونه...

نونا جون ببین اگر خودت تنهایی بچه رو بزرگ کنی، اینها به چشم نمیاد... و مال ما دیگه فرسایشی شده چون توی کرونا توی خونه زندانی هستیم و هیچیییی شخصا کمک ندارم بعد کارای تزم و این مسائل هم خیلی فشار میاره طاقت آدم کم میشه...
وگرنه اون روزا و ماه های اول کجا الان کجا...
همین که می خوابه
همین که دیگه همش توی بغل نیست...
خودش سرگرم میشه...
دیگه روزی ۵-۶ ساعت برای شیر بهم وصل نیست...
حرف می فهمه
میشه براش تی وی گذاشت و بازی کرد باهاش یا با گوشی بازی می کنه، تماس تصویری می تونه بگیره و یه زمانی مشغول شه...
دردشو میگه وووو...

ولی شخصا معتقدم اگه کسی اون اوایل کمک داشته باشه و یهو با این مسائل روبرو بشه شاید براش سنگین باشه...

بعد به امید خدا تا بچه های شما به این سن برسن شر کرونا کم شده و میرن مهد و... می تونید تمیزکار بیارید یا با خیال راحت پرستار بیارید وووو... می تونید دوستی ایجاد کنید و رفت و آمد کنید... برای شخص من فعلا اینها ناممکن بوده... ولی از پوشک بگیرمش، جدی به مهد فکر می کنیم که منم یه تایمیم آزاد شه و بتونم به کار و درسم برسم و متمرکز کار کنم و زودتر تموم شه... فکرشم شادم میکنه

پروانه جان شاید اگه برنامه تون رو عوض کنی شرایط بهتر بشه... بچه تون چند وقتشه؟ بچه ی دوساله باید بین بیداری تا خوابش حدود ۵-۷ ساعت فاصله باشه، خیلیا مثل بچه ی مینو جون خواب روزشونم حذف میشه... سعی کن توی روز کمتر بخوابه، صبحا زودتر بیدار شه تا شب زودتر با خستگی شما بخوابه... و صبحا قبل از بچه، شما و همسرت پیش هم باشید... و به جای شب که همه کم انرژی هستن، همسرت صبح برای دخترتون وقت بذاره‌‌... حالا این چیزیه که به ذهن من میرسه، اگر دقیقتر بگی شاید بهتر بشه راهنمایی کرد مثل سن، زمان بیداری ها و نپ ها و خواب، ساعات کاری خودت و همسرت و مسائل مرتبط...

اگه تازه از شیر گرفتید، پس هنوز خیلی کوچولوئه برای پوشک... پوشک مطالعات جدید میگن حداقلش دیگه ۲۶ الی ۳۰ ماه باید باشه... حالا دخترا میفتن همون اوایل مثلا ۲۶ اگه خیلیییی دیگه آماده باشن... پسرا یکم دیرتر...
ما الان توی ۳۱ هستیم ولی هنوز پوشک می کنیم. اکثر بچه های هم سنش هم همینطورن... هبچ عجله ای هم نداریم... و با این سردی هوا که من می بینم احتمالا اواخر اسفند یا اوایل بهار شروع به از پوشک گرفتن کنیم Wink


RE: تجربیات و تبادل نظر درباره ی از شیر و از پوشک گرفتن و مسائل مرتبط با نوپایان - Rose - ۱۴۰۰/۹/۲۹

یوتاب جان و نونا جان، اگر رفته رفته بدتر میشد، هیچکس به بچه ی دوم و سوم و n م فکر نمی کرد Smile
برای من که هیچی سخت تر از اون روزا و ماه های اول نبود...........


RE: تجربیات و تبادل نظر درباره ی از شیر و از پوشک گرفتن و مسائل مرتبط با نوپایان - Mari90 - ۱۴۰۰/۹/۲۹

بچه ها نگران نباشیدماشاالله بچه های شما آرومن
پسر من از همون اول بد قلق بود والا ما خیلیی صبوریم
هر کس به من بگه بعدی را بیار بهش میگم لطفا بیا یک ماه بچه ما را نگه دار بعد سفارش بعدی را بده دیگه مشخصه که م ش را میگم خخ
از بس کلافه شدیم


RE: تجربیات و تبادل نظر درباره ی از شیر و از پوشک گرفتن و مسائل مرتبط با نوپایان - Rose - ۱۴۰۰/۹/۲۹

پسر منم همینطور بود...
کولیک و ریفلاکس و عدم تحمل لاکتوز....
داغون شدیم... اونم دست تنها...
هیچ مادری حقش تنها موندن نیست...


RE: تجربیات و تبادل نظر درباره ی از شیر و از پوشک گرفتن و مسائل مرتبط با نوپایان - پروانه ابریشم - ۱۴۰۰/۹/۲۹

عزیزان
من و همسرم همکاریم صبح آسو میره خونه مامان میخوابه تا 9 و من 12 میام
همسرم چون درگیره ساخت خونه هست خیلی سرش شلوغه 8شب میاد خونه و گاهی منم عصرا میرم کمکش سر ساختمون
ولی آخراشه و تا بعد از عید تموم میشه ....انشاله
و قراره بعد از عید فقط تفریح کنیم و به خودمون برسیم
آسو 2تا 4 میخوابه و شبا چون 9 بعد شام بازی میکنه با باباش خیلی شارژ میشه
اینم بگما تا دو ماه پیش 10 بیهوش میشد ولی 6 صبح بیدار میشد
من راضی ترم که صبح تا 9 بخوابه که مامانم اول صبح اذیت نشه
آسو22 ماهشه