![]() |
گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - نسخهی قابل چاپ +- دورهمی خانم ها (http://khanumha.com) +-- انجمن: والد و کودک (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=35) +--- انجمن: والدگری (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=36) +--- موضوع: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ (/showthread.php?tid=187) صفحهها:
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
112
113
114
115
116
117
118
119
120
121
122
123
124
125
126
127
128
129
130
131
132
133
134
135
136
137
138
139
140
141
142
143
144
145
146
147
148
149
150
151
152
153
154
155
156
157
158
159
160
161
162
163
164
165
166
167
168
169
170
171
172
173
174
175
176
177
178
179
180
181
182
183
184
185
186
187
188
189
190
191
192
193
194
195
196
197
198
199
200
201
202
203
204
205
206
207
208
209
210
211
212
213
214
215
216
217
218
219
220
221
222
223
224
225
226
227
228
229
230
231
232
233
234
235
236
237
238
239
240
241
242
243
244
245
246
247
248
249
250
251
252
253
254
255
256
257
258
259
260
261
262
263
264
265
266
267
268
269
270
271
272
273
274
275
276
277
278
279
280
281
282
283
284
285
286
287
288
289
290
291
292
293
294
295
296
297
298
299
300
301
302
303
304
305
306
307
308
309
310
311
312
313
314
315
316
317
318
319
320
321
322
323
324
325
326
327
328
329
330
331
332
333
334
335
336
337
338
339
340
341
342
343
344
345
346
347
348
349
350
351
352
353
354
355
356
357
358
359
360
361
362
363
364
365
366
367
368
369
370
371
372
373
374
375
376
377
378
379
380
381
382
383
384
385
386
387
388
389
390
391
392
393
394
395
396
397
398
399
400
401
402
403
404
405
406
407
408
409
410
411
412
413
414
415
416
417
418
419
420
421
422
423
424
425
426
427
428
429
430
431
432
433
434
435
436
437
438
439
440
441
442
443
444
445
446
447
448
449
450
451
452
453
454
455
456
457
458
459
460
461
462
463
464
465
466
467
468
469
470
471
472
473
474
475
476
477
478
479
480
481
482
483
484
485
486
487
488
489
490
491
492
493
494
495
496
497
498
499
500
501
502
503
504
505
506
507
508
509
510
511
512
513
514
515
516
517
518
519
520
521
522
523
524
525
526
527
528
529
530
531
532
533
534
535
536
537
538
|
RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - nona - ۱۴۰۰/۸/۱۰ رز جون چه عالی بریکلا RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - Nedaa28 - ۱۴۰۰/۸/۱۰ واقعا عالی هستی رز جون مامان من بنده خدا کل عمرش با یه قاشق دنبال من بود ، یه کار دیگه که میکرد دو تا لپمو با دستاش میگرفت قاشق میکرد توش بعد دهنمو میبست ، خدایی کودک آزاری نبود؟؟ بهش که میگم میگه خب نمیخوردی !!! تا سن مدرسه بهم چیپس و پفک و این چیزا معرفی نکرده بود ، تو ندرسه هم تغدیه ام چهار مغز و پنیر گردو و میوه بود فقط استخون بندیم خوبه ، ولی مشکلم اینه که حتی وقتی سیرم بازم بدنم میطلبه که چیزی بخورم ، همش باید حواسم جمع باشه بچه گرسنه باشه خودش میخوره دیگه البته به حرف آسونه ، من الان سر شوهرم حساسم یه شب بدون شام بخوابه صبح سریع یه صبحونه مفصل میچینم دیگه بچه که جای خود !! RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - nona - ۱۴۰۰/۸/۱۰ ندا آی گفتی من خودم صبح نا شب رو ترازوام به امید اینکه شاید یکم جاق شده باشم ولی واقعا تو بارداری و قبلش حتی تصمیم گرفته بودم مثل رز عمل کنم فعلا که تو مرحله شیر دادن کلی حرص خوردم نمیتونستم بپذیرم کم میخوره, امروز مثلا کم خورده دوباره خیلی خودمو کنترل میکنم بزور شیر بهش ندم امیدوارم موقع غذاش که شد یکم دیگه ازین مامانایی نباشم بزور تو حلق بچه غذا مبکنن RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - Targol - ۱۴۰۰/۸/۱۰ نگیییید بچهها اینا دغدغه منه. دخترم امروز پوره رو خورد اما سرلاک شیر بز رو دوست نداشت. حالا نمیدونم بچهها اول غذا اینجورین کلا یا نه. اما اقلا دلم خوشه یکم غذای سفت تر خورده. نمیدونم ولله. امیدوارم دیگه مجبورش نکنم فقط. ولی بچهها حرفهای قشنگ و روانشناسی تو تئوری چقد راحتن. تو عمل بهشون من یکی که زیرش زاییدم. RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - nona - ۱۴۰۰/۸/۱۰ ترگل جون اولشه میگن اصلا بچه چند روز اول فقط میماله به لب و لوچش غذارو تا کم کم قورت دادن بعدا جویدن یاد بگیره نگران نباش امروز که دختر من باز اع*تص*اب کرده ولی بی خیالم ![]() RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - Rose - ۱۴۰۰/۸/۱۰ ندا جون منم دقیقا همینطورم... البته هیچوقت کسی با قاشق دنبال ما نبود اما اگه نمی خوردیم دیگه باید تا وعده ی بعد منتظر می موندیم... و باید ظرف غذامونو تمیز تمیز تحویل میدادیم... در حدی که وقت غذا میشد خودمون دنبال غذا بودیم... و فکر کن الان من با اینهمه سنم، واقعا حس گرسنگی رو نمیشناسم... حالم خوبه باید بخورم... حالم بده باید بخورم... خسته ام باید بخورم... تشنه ام باید بخورم... که نکنه گرسنه بمونم... البته یه زمانی آدم باید از آسیب های گذشته خارج بشه ولی خب یادآوریش برای دیدن نتیجه ش که تکرارش نکنیم خوبه... اما الان فقط دارم به حرفش گوش میدم که وقتی میگه گرسنه م نیست یعنی داره صدای بدنش رو میشنوه... چرا من به این صداش توجه نکنم... بچه ها الان از گرسنگی توی خونه های ما نمی میرن به خدا... ترگل جان ببین اولش سخته... ولی اگه عادت کنی، می بینی که چه دنیات جالب میشه... مثل آموزش خواب... مثل نشوندن بچه روی صندلی... اینها در واقع بیش از اینکه آموزش به بچه باشه، یه فرصت استراحت برای خودمونه... نمی دونی دنیات چقدر آزاد میشه وقتی خودت رو درگیر غذا خوروندن به بچه نکنی و بذاری هر چقدر میخواد بخوره... چقدر راحت تری وقتی که بچه روی صندلی ماشینش میشینه و شما جو کنار همسرت دستش رو میگیری و فکر می کنی چه خوبه که بچه توی بغلت نیست، جاش امنه و شما یه تایمی می تونی با همسرت احساس روزای قبل از بچه رو داشته باشی... اینکه بچه رو که میذاری توی اتاقش و خودش با خودش بازی می کنه تا خوابش ببره و تا صبح میخوابه چقدر احساس راحتی می کنی و فکر می کنی این روزای سختت گذشت... اما اگه اینطوری جلو نری و بچه بخواد مثل یه بزرگتر باشه، خب شرایطت سخت میشه... اگه با شما بخوابه و بیدار شه، روابط دوتایی تون داغون میشه... اگه بخوای بچه رو توی بغل نگهداری و با هر ترمزی بچه به اینور و اونور بخوره و یکی از یه طرف اونیکی از اونطرف شما بگیرن و یکی انگشت توی چشمت بکنه یکی موهاتو بکشه، به خدا که از هر چی بیرون رفتنه سیر میشی... اگه بخوای مثل بقیه قاشق به دست دنبالش باشی، نه می فهمه کی گرسنه اس کی سیره، اصلا خیلی دیرتر می تونه خودش غذا بخوره و این یعنی نمی تونی زودتر بذاریش مهد، نمی تونی بسپریش به دیگران و کلا خودت باید دائم باهاش درگیر باشی... وقتی میشه که بچه مستقل بار بیاد چرا اینکارو نکنیم... از کجا معلوم ما تا کی پیش بچه هامون هستیم؟ برای اون روز باید جوری بارشون بیاریم که دووم بیارن... قوی و مستقل باشن... و واقعا اینها به نظرم روانشناسی نیست... روال زندگیه... روال زندگی اینه که وقتی گرسنه شدیم غذا و وقتی تشنه شدیم آب بخوریم... وقتی خسته ایم می خوابیم... یا مثلا هیچ پدر و مادری نمیاد وقتی بچه مثلا نیاز جنسی نداره، او رو در معرض رابطه قرار بده... چرا در مورد غذا این کارو کنیم... بچه ها نگران نباشید... کم کم که غذای کمکی رو شروع کنید همه چیز بهتر میشه واقعا... فقط توجه نکنید و بذارید با غذا بازی کنه و کشف کنه و... من غذاشو میذاشتم روی صندلی غذاش و می رفتم یه دوری میزدم میومدم یکم معرفی و اینا می کردم و دوباره می رفتم... بچه ها اولش که کم می خورن... بعد کم کم بهتر میشه تااااا 1 سالگی... یعنی من عاششششق غذا خوردنش توی 1 سالگی بودم... از 1 سالگی چون سرعت رشد به شدت افت می کنه، غذاشونم کم میشه... کنارش چون راه رفتن و فعالیت های مختلف رو یاد میگیرن، تمرکزشون روی غذا خوردن کم میشه و جای نگرانی نداره واقعا... همه ی اینها رونده و اگه بهشون آگاه باشید، واقعا همه چیز براتون راحت تر میگذره چون مثلا می بینید بچه 2-3 ساله مثلا 5 تا لقمه صبحوونه بیشتر نمی خوره، می بینید و میگذرید... فقط توی وعده های اصلی غذا در اختیارش میذارید، میانوعده در اختیارش میذارید و بقیه انتخاب با خودشه... باید یاد بگیره انتخاب های مناسب بکنه... من الان حتی لباس می خوام بپوشونم، وقت باشه دو تا لباس و جوراب و اینا رو نوبتی میذارم که انتخاب کنه خودش... و میذارم که با عواقب انتخاباش روبرو بشه... و امیدوارم به مرور انتخاب های بهتری داشته باشه... RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - Rose - ۱۴۰۰/۸/۱۰ (۱۴۰۰/۸/۸، ۰۳:۵۶ عصر)nona نوشته است: مرسی شمیم جون اینایی که گفت بین ۲۱۸ تا ۶۴۰ قیمتش بودنونا جون من الان این پست شما رو دیدم... کلا پیام های عصاره گیر و... رو ندیده بودم... ببین الان عصاره گیر این قیمته که نوشتی؟ 600 تومننننن؟؟؟؟؟؟ چه خبره؟ ![]() ![]() ![]() به نظر من یه دونه ساده اول بگیر... اصلا به قول فروشنده ببین میگیره یا نه.. بعدشم واقعا همون ارزونتر ها هم کار آدم رو راه میندازه چون دائمی که استفاده نمیشه... یه تایم کوتاهی توی روز برای آَنایی با مزه های مختلف بهش خواهی داد... اگه خیلیییییییی دیگه دوست داشت میری یه دونه از اینا میگیری... من فکر کنم حدود 20-30 تومن خریده بودم... RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - Nedaa28 - ۱۴۰۰/۸/۱۰ بچه ها یه دوره ای هم بود مامان بزرگم دست و پامو میگرفت مامانم میکرد تو دهنم ![]() حالا من لاغرم نبودما نمیدونم چه فکری میکردن دقیقا ترگل تو حرف آسونه بعدم اینکه بچه های ما هنوز خیلی نی نی هستن نمیشه بگی اوکی هر وقت گرسنه بودی بیا بخور RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - nona - ۱۴۰۰/۸/۱۰ آره رز جون عین برندا و قیمتاشو گفتم یکی دو تا عکس دیگه هم برام فرستادن تلفظ برندشو نمیدونم اونام ۳۸۰-۴۵۰ بودن ![]() باشه حتما قیمت مناسبش رو میگیرم رز جون از همون اول یعنی مثلا اول شش ماهگی میشه رو صندلی غذا نشوند؟ بعد صندلی ماشین شما از می نشوندینش؟ من هنوز تو کریر که نصب مردیم میذارم ولی ترجیحم صندلیه ترگل جون میدونم توقع زیادیه از شما که وقت نوشتنم داشته باشی ممنون میشم غذاها رو سر فرصت تو غذای کودک بنویسی منم ایده بگیرم ندا بر عکس با وجودیکه مامانمینا بزور بهم غذا نمیدادن اما متاسفانه خودمم غذا نمیخوردم آخرشم لاغر موندم الان میگم کاش بزور میکردن تو حلقم ![]() RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - Rose - ۱۴۰۰/۸/۱۰ ندا جون نه اینطوریا نیست که آدم متوجه گرسنگی یا سیری نشه... درسته که متوجه حرفهاتون نمیشن الان ولی با زبان بدن و صورتشون می تونید متوجه بشید که گرسنه ان یا نه... مثلا مشت بسته، یه مدل گریه ی خاص، دنبال سینه گشتن یعنی گرسنه اس... پرت کردن غذا، پس زدنش، رو برگردوندن اینها یعنی سیره... شما فقط دائم غذا رو در اختیارش میذاری... تا یه تایمی دستت بیاد که با چه فواصلی باید غذا و شیر بدی... نونا جون ما از آخر ۴ ماهگی غذا رو شروع کردیم... از همون اول هم روی صندلی غذا نشوندیم... ما هم از اولش توی کریر بود تا حدود ۸ یا نه ماهگی... بعدش که صندلیشو خریدیم دیدم چقددددر راحت تر و استانداردتر از کریره و خیلی باهاش حال کردم و میگفتم کاش از اول یه صندلی خوب داشتیم... چون اگه از بدو تولد باشه خیلیییی راحت و استانداردتر و مستحکم تر از کریره واقعا... |