دورهمی خانم ها
گپ خانم های باردار - نسخه‌ی قابل چاپ

+- دورهمی خانم ها (http://khanumha.com)
+-- انجمن: والد و کودک (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=35)
+--- انجمن: والدگری (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=36)
+--- موضوع: گپ خانم های باردار (/showthread.php?tid=49)



RE: گپ خانم های باردار - مینو - ۱۴۰۰/۸/۱۵

1.shiningdiamond/ هفته3۶/ پسر
2.کتایون خانم/ هفته ۳۴/دختر
3. ستی ۶۹/ هفته ۳۳/ دختر
4. لی لی /هفته 32/ دختر
5. **مینو** / هفته ۳۱/دختر
6. ♡بهاره♡ / هفته ۲۸/پسر
7. atefejjj/ هفته۲۴


RE: گپ خانم های باردار - کتایون خانم - ۱۴۰۰/۸/۱۶

1.shiningdiamond/ هفته3۶/ پسر
2.کتایون خانم/ هفته ۳۶/دختر
3. ستی ۶۹/ هفته ۳۳/ دختر
4. لی لی /هفته 32/ دختر
5. **مینو** / هفته ۳۱/دختر
6. ♡بهاره♡ / هفته ۲۸/پسر
7. atefejjj/ هفته۲۴
[/quote]
استرس گرفتم  Cry Cry


RE: گپ خانم های باردار - سحر بانی - ۱۴۰۰/۸/۱۶

سلام مامانا
من شنبه هفته پیش سزارین کردم اما انقدر سرم شلوغ بودو کمبود خواب داشتم وقت نمیکردم بیام با اینکه من کمک زیاد داشتم
پسرم زردی داشت دوروز تو دستگاه بود
از عملم بخوام بگم خیلی عالی بود اصلا نه سوند زدن رو فهمیدم نه خوده عملو نه امپول بی حسیو نه فشار شکمی بعد از عملو هیچی
واقعا الکی میترسیدم
به کسایی که هنوز عمل نکردن میگم اصلا نگران نباشن هیچی متوجه نمیشن ولی الان حسابی بخوابید که کمبود خواب میگیرید شدید


RE: گپ خانم های باردار - کتایون خانم - ۱۴۰۰/۸/۱۶

(۱۴۰۰/۸/۱۶، ۰۱:۱۱ صبح)سحر بانی نوشته است: سلام مامانا
من شنبه هفته پیش سزارین کردم اما انقدر سرم شلوغ بودو کمبود خواب داشتم وقت نمیکردم بیام با اینکه من کمک زیاد داشتم
پسرم زردی داشت دوروز تو دستگاه بود
از عملم بخوام بگم خیلی عالی بود اصلا نه سوند زدن رو فهمیدم نه خوده عملو نه امپول بی حسیو نه فشار شکمی بعد از عملو هیچی
واقعا الکی میترسیدم
به کسایی که هنوز عمل نکردن میگم اصلا نگران نباشن هیچی متوجه نمیشن ولی الان حسابی بخوابید که کمبود خواب میگیرید شدید
سلام عزیزم
تولد گل پسرت مباررررک باشه، خداروشکر که از عملت راضی بودی،
 
من که خیلی استرس دارم


RE: گپ خانم های باردار - سحر بانی - ۱۴۰۰/۸/۱۶

ممنون کتایون جون ببین من انقدر استرس داشتم که تو تمام مراحل همسرمو اوردن پیشم که اروم باشم فقط تو اتاق عمل نیومد تو اتاق عمل هم استرسم زیاد بود خودشون گفتن ارامبخش میخوای گفتم اره زدن برام
ولی واقعا هیچی نفهمیدم اصلا الان بخوام برم دوباره عمل هیچ نگرانی ندارم
درد بعد عملمم با شیاف کنترل میشد اصلا احتیاجی به پمپ درد نبود


RE: گپ خانم های باردار - 2015 - ۱۴۰۰/۸/۱۶

سحربانی عزیزم خدازوشکر که عملت خوب بود و راحت بودی
قدم گل پسرت هم مبارک عزیزم نگران زردی هم نباش تو دستگاه زود خوب میشن Heart


RE: گپ خانم های باردار - lili_61 - ۱۴۰۰/۸/۱۶

مبارک باشه سحر جان قدم نو رسیده مبارک ان شاءالله قدمش خیر باشه Smile
سحر جان خودت پمپ درد نخواستی یا خودشون گفتن نمیخواد من نمیدونم باید بگیریم یا اگه لازم باشه خودشون میگن بگیرین؟! باید چیکار کنیم؟

دوست جونا جمعه دوباره آزمایش سه نوبته قند دادم امروزم سونو قندم خیلی بهتر شده اما متاسفانه وزن بچه از حد استاندارد کمتر بود تحرکم و بیشتر کردم قندم بهتر شد اما وزن بچه کم شد! این روزا هم یکم رفتم خرید دیر میرسیدم دیگه شام و ناهارم یکی میشد!
بچه ها جنین تو این ماههای آخر هفته ای چقدر رشد میکنه؟


RE: گپ خانم های باردار - Rose - ۱۴۰۰/۸/۱۶

سحر جان قدم نورسیده مبارک و پر از خیر و برکت باشه Heart Heart


RE: گپ خانم های باردار - Rose - ۱۴۰۰/۸/۱۶

(۱۴۰۰/۸/۱۶، ۱۱:۲۹ صبح)lili_61 نوشته است: دوست جونا جمعه دوباره آزمایش سه نوبته قند دادم امروزم سونو قندم خیلی بهتر شده اما متاسفانه وزن بچه از حد استاندارد کمتر بود تحرکم و بیشتر کردم قندم بهتر شد اما وزن بچه کم شد! این روزا هم یکم رفتم خرید دیر میرسیدم دیگه شام و ناهارم یکی میشد!
بچه ها جنین تو این ماههای آخر هفته ای چقدر رشد میکنه؟
عزیزم من نمی دونم هفته ی چندی ولی هفته های مختلف متفاوته...
سعی کن مواد پروتئینی بیشتر بخوری...
این فایلی که اینجا گذاشتم خیلی می تونه کمکت کنه:
http://www.khanumha.com/showthread.php?tid=55&pid=198#pid198


RE: گپ خانم های باردار - Nedaa28 - ۱۴۰۰/۸/۱۶

سحر جان مبارکه ایشالا قدمش پربرکت باشه

کتایون جان حق داری استرس داشته باشی
اگه پستای قبلی منو بخونی واقعا در حد غش کردن استرس داشتم
ولی فقط باعث شد خودم اذیت بشم چون هیچ مرحله ایش درد آنچنانی نداشت
اولش آنژیوکت زدن که اصلا نفهمیدم ( از اینم حتی میترسیدم)
بعد بردن تو اتاق عمل اونجا دو تا آقای بیهوشی بودن خیلی مهربون بودن تو همه بیمارستانا این هوشبرا مهربونن
در حدی استرس داشتم که فشارم خیییلی اومده بود پایین
اون آقاهه هی میگفت باور کن هیچی نمیفهمی ، آمپول بی حسی از این سرمتم دردش کمتره ، هی میگفت آروم باش حتی سرمو ناز میکرد ولی من از درون نمیتونستم آروم باشم میگفتم خوبم بابا ، اونا میگفتن از فشارت معلومه
فیلمبردار اومد از احساسم بپرسه دلم میخواست بزنمش گفتم من الان هیچ حسی ندارم فقط میترسم ، اونم میکفت ضایع اس حالا یه چیزی بگو Smile
آمپول بی حسی درد داشت به نظرم ولی واقعا در حد امپول معمولی ولی باز چون من میترسیدم همش ذهنم روش بود
بعد تا بی حس شدم دکترم سوند رو وصل کرد اولش انگار حس داشتم ولی یک دقیقه بعد هیچی نفهمیدم
یکی دوبار حالت تهوع گرفتم که تا گفتم اونا یه چیزی تزریق کردن که خوب شدم
ببین سر همین حالتام بچه ام هم خودشو سفت کرده بود خیلی سخت درش آوردن ، یعنی عمل من طولانی تر از نرمال شد
بعدم که بردن ریکاوری همون جا سه چهار بار شکم فشار دادن که بی حس بودم
پمپ درد وصل کردن گفتن هر وقت درد داشتی فشار بده که من حتی یکبارم فشار ندادم چون اصلا به یاد درد نبودم متاسفانه فقط تو فکر بچه ام بودم
دیگه بلند شدن و راه رفتن هم اصلا سخت نبود مامانم خیلی میترسید ولی خودم یکربع نشستم لب تخت بعدم پرستار اومد بردم دستشویی و تمام
اگه الان برگردم عقب سعی میکنم الکی استرس نگیرم هیچ اتفاق عجیبی قرار نیست بیوفته ،سعی میکنم فقط لذت ببرم
بالاخره بیمارستان و عمل به آدم استرس میدن منم اون لحظه ها همش با خودم میگفتم این که خیلی سخته ، موقع تکون خوردنا حین عمل همش تو دلم میگفتم بقیه الکی میگفتن هیچی نیس

اما الان که ازش گذشته یه کم با خودم میگم بیش از حد گنده اش کرده بودم
آروم باش عزیزم فقط به نی نی ات فکر کن اون لحظه ای که لپشو میچسبونن بهت داغیش و نرمیش همه چیو از یادت میبره
ایشالا بهترین زایمان رو تجربه کنی