دورهمی خانم ها
گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - نسخه‌ی قابل چاپ

+- دورهمی خانم ها (http://khanumha.com)
+-- انجمن: والد و کودک (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=35)
+--- انجمن: والدگری (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=36)
+--- موضوع: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ (/showthread.php?tid=187)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180 181 182 183 184 185 186 187 188 189 190 191 192 193 194 195 196 197 198 199 200 201 202 203 204 205 206 207 208 209 210 211 212 213 214 215 216 217 218 219 220 221 222 223 224 225 226 227 228 229 230 231 232 233 234 235 236 237 238 239 240 241 242 243 244 245 246 247 248 249 250 251 252 253 254 255 256 257 258 259 260 261 262 263 264 265 266 267 268 269 270 271 272 273 274 275 276 277 278 279 280 281 282 283 284 285 286 287 288 289 290 291 292 293 294 295 296 297 298 299 300 301 302 303 304 305 306 307 308 309 310 311 312 313 314 315 316 317 318 319 320 321 322 323 324 325 326 327 328 329 330 331 332 333 334 335 336 337 338 339 340 341 342 343 344 345 346 347 348 349 350 351 352 353 354 355 356 357 358 359 360 361 362 363 364 365 366 367 368 369 370 371 372 373 374 375 376 377 378 379 380 381 382 383 384 385 386 387 388 389 390 391 392 393 394 395 396 397 398 399 400 401 402 403 404 405 406 407 408 409 410 411 412 413 414 415 416 417 418 419 420 421 422 423 424 425 426 427 428 429 430 431 432 433 434 435 436 437 438 439 440 441 442 443 444 445 446 447 448 449 450 451 452 453 454 455 456 457 458 459 460 461 462 463 464 465 466 467 468 469 470 471 472 473 474 475 476 477 478 479 480 481 482 483 484 485 486 487 488 489 490 491 492 493 494 495 496 497 498 499 500 501 502 503 504 505 506 507 508 509 510 511 512 513 514 515 516 517 518 519 520 521 522 523 524 525 526 527 528 529 530 531 532 533 534 535 536 537 538


RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - 2015 - ۱۴۰۰/۱۲/۱۳

شیطون خانم غذا خور شده بچه تون؟چیزی به جز شیر میخوره؟گاهی طبیعیه.


RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - Rose - ۱۴۰۰/۱۲/۱۳

(۱۴۰۰/۱۲/۱۳، ۱۱:۵۸ صبح)ستی‌لیته نوشته است: رز عزیز،
چون این داستان رو چندین دفعه تو سایت تعریف کردی نظرم رو مینویسم برات. البته قطعا ناراحت میشی و قبول هم نمیکنی، ولی من تلاشم رو میکنم.
ببین، تو خودت واقعاً و رسماً عین نخورده‌ها شده بودی سر این غذا (گیرم حامله بودی، وظیفه همسرته که ویارت رو برطرف کنه، نه خانواده‌ش). و بعد از این که کلی هم خوردی رفتی گفتی برات اضافه بذارن ببری. بعد اونام زحمت کشیدن هر چی مونده دادن بهت، بعد گیر دادی به گوشت نداشتن خورش؟ خب حتماً گوشتی نمونده بوده که بذارن. چرا فکر میکنی از قصد کاری کردن؟ این مشکل فقط ناشی از توقع نابجا و اشتباه خودت بوده. معلومه که بهتر بود از بیرون خودتون وقتی برگشتین خونه قورمه سبزی بخرین ولی این تقاضا رو نکنی. اگر کسی در توانش بود و باملاحظه بود خب برای زن حامله غذای اضافه میذاره ببره، ولی اگر نذاشت اون زن به خاطر حامله بودن همچین توقعی نباید داشته باشه، که بعد اگر برآورده نشد شاکی بشه. 
یه کم توقعت زیاد و اشتباه بوده. من از مامانم هم بعد یه مهمونی بزرگ انتظار ندارم باکیفیت‌ترین بخش غذا رو برام اضافه بذاره ببرم. یه کم درکِ صاب‌مجلس برات سخت بوده چون فقط حاملگی خودت رو می‌دیدی و فکر میکردی مهمترین چیز اینه که تو حامله هستی. 
و در جواب ترگل بگم که منم اگر میدیدم عروسم از چیزی که با شرمساری براش از صاب‌مجلس گرفتم ناراضیه بعدش هم میگفتم به درک، منم برای رفع هوسش دیگه زحمت نمیکشم. تا الان شترمرغ میگرفتم که بهش برسم، الان خیلی دیگه پرتوقع شده.

ستی جان شما باردار نبودی و درک نمی کنی من چی می گم
اکثر مواقع هم با گفتن اینکه می دونم ناراحت میشی ولی میگم، هر جوری میخوای نظرت رو اعلام می کنی... اینهمه صراحت واقعا دل طرفت رو می شکنه...
ببین توی ویار بارداری، فقط و فقط همون چیزی رو که دیدی رو میخوای... امیدوارم هیچوقت تجربه ش نکنی، ولی تنها غذایی بود که من می خواستم... در کل 9 ماه بارداری تا خود صبح زایمان من تهوع داشتم... نمی تونستم راحت چیزی بخورم... تنها غذایی بود که با لذت خوردم... درست نیست میگی عین نخورده ها شده بودی... فکر می کنی من لنگ یه وعده قورمه سبزی بودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فکر می کنی کم روش های مختلف رو تست می کردم؟ همسرم از کانادا و آلمان بعضا قرص هام رو برام پیدا می کرد و دوستامون میاوردنش... از زیر سنگ داروهام رو پیدا می کرد... واقعا همچین فکری در مورد من می کنی نمی تونست برام قورمه سبزی بخره؟؟؟؟؟؟؟ واقعا این مدل صحبت کردن خیلی زشته... 

بعدم خواهرش بوده، همسایه ی هفت پشت غریبه که نبوده!!!!!! همینجوریش هم مادرهمسر و ما اصلا سهم داشتیم!!!! یعنی من نمی گفتم هم مسلما به مامان همسرم سهم می دادن... اصلا خود خاله ی همسر اینقدر پرسید می تونی بخوری؟ خوشمزه شده و... من کلی تعریف کردم... واقعا اینقدر درک یک فردی که بارداره سخته؟ ما حتی غریبه هم باشیم، نسبت به زنان باردار، نسبت به معلولین، نسبت به افراد مسن، حتی نسبت به مادری که یه بچه همراهشه مسئولیت داریم!!!! واقعا یه مسئولیت اجتماعیه... چون زن باردار، داره نسل بعدی رو به وجود میاره، مادر داره نسل بعدی رو با گذشتن از عمر خودش، تربیت می کنه، آدم مسن یک عمر به جامعه خدمت کرده... 
چرا شرمسار باشه؟ خیلی هم باید خوشحال باشن که دل یه مادر باردار شاد شده... شاید توی فرهنگ شما شاد کردن دل کسی که ویار داره مسخره باشه ولی ما برای زن باردار خیلییی عزت و احترام قائلیم... توی همون مراسم همه روی زمین نشسته بودن،ولی من با اینکه می تونستم روی زمین بشینم، نذاشتن و مثل خانمهای سن بالا روی مبل نشوندنم... چرا چون باردار بودم... اینجور بگم که افتخاریه که یه خانم باردار یه غذایی از دستپخت کسی رو پسندیده باشه... یعدشم نگفتم که بیان 9 ماه برای من غذا بیارن... گفتم توی اون ۹ ماه تنها غذاییه که خوشم اومده... من کل بارداری توی غربت بودم خدا خودش شاهده یک لیوان آب هیچکس هیچکس دستم نداد... جز همون چند روز که عید هم بود و به احترام اونها ۵۰۰ کیلومتر راه رفتم شهرستان چون مادربزرگ همسر فوت کرده بود!!! هیچکس انتظار نداشت من رو ببینه، توی ماه ۶ سفر رفتن می دونی یعنی چی؟ مسلما نه... وقتی هم فقط از یه غذایی خوشت اومده، ببین یه دیگ هم یه بار دیگه درست کنن، بری یه دیگ بیرون بخوری، خودت درست کنی وووو... هیچکدوم برات اون غذا نمیشه.......... 

اگر مادرشوهر من بخاطر اینکه بهش گفتم چرا کمه، گفته به درک، منم دیدن نوه ش رو میگم به درک... یه چیزی میدی یه چیزی می گیری... کسی که رفع نیاز زنی که وابسته به اوست و داره ذخیره ی ژنی او رو هم روی زمین میاره مهم نیست، حتما اون نوه هم براش بی ارزشه... من هیچ هوسی جز همون قورمه سبزی نداشتم که بخواد رفع هوس کنه... توی نوشته هام هم خیلی از بچه ها متوجه شدن که گفتن تو خیلی سهل گرفتی و هر چی آوردن برات خوردی ووو... و واقعا هم همینه... من اصلا ایرادگیر توی غذا نیستم، واقعا حتی تخم مرغم بوده بی چون و چرا خوردم... ولی هوس بارداری................................. نمی دونم برات آرزو کنم تجربه کنی یا نکنی................... ولی ولی ولی غیر قابل توصیفه... 

 اگر هم تا شترمرغ گشته بود پیدا کنه، اولا کار سختی نبود، ما خودمون هم گشتیم، پیدا هم کردیم، گفتیم شاید از مزرعه باشه بتونم بخورم که همون هم نشد... بعدشم نتونستم همون رو هم بخورم... در وهله ی بعد هم او داشت برای نگهداری ژن های خودش هم تلاش می کرد... این یه موضوع ثابت شده اس و بعنوان اثر مادربزرگ هست (اثر مادربزرگ در توالید نسل و ادامه دادن ژن ها که بخصوص در بچه های دختری حتی در شامپانزه ها ثابت شده اس... می تونی کتاب علیه تربیت فرزند رو بخونی قشنگ نصفش درباره ی همین موضوعه... که نگهداری و کمک به مادر باردار و بچه دار، برای زنانی که تجربه ی بچه داری دارن، یک افتخار و یک پوئن مثبت بوده که ژنشون رو با قدرت به نسل بعد متنقل کنن و تازه مادری که توان ادامه دادن نسل رو داره، بتونه بیشتر زاد و ولد کنه تا هم کمیت و هم کیفیت نسل بالاتر بره)...

در کل بله ناراحت شدم. امیدوارم که در لحن کلامت یک دقتی بکنی و از این به بعد، با کمی تفکر بیشتر صحبت کنی... بشین و بفرما و بتمرگ هر سه یه معنا رو میده ستی لیته عزیز و این هوشمندی صاحب کلام هست که از کدوم استفاده کنه... شما با همین لحنت و حساسیت هات بچه هایی مثل آنشرلی یا سودا و جوجه خوشگله رو از بچه ها دور کردی و با این صراحت خیلی برخورنده ت از سایت پاشون رو بریدی... شما توی نصیحت هات دائم درباره ی کنار اومدن با بقیه میگی ولی توی سایت با صراحتی مثال زدنی، نظرت رو می کوبی توی صورت طرف مقابلت.... کنار اومدنهات برای خانواده ی همسرته، حرص هات و نظرات دل شکننده ت مال سایت؟ آدم پشت مانیتور نشسته ما ربات نیستیم...


RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - شیطون خانم - ۱۴۰۰/۱۲/۱۳

مرسی فاطمه و‌نونا جان . فاطمه غذا هنوز نمیخوره سه ماه و‌خورده ایش هست.
مرسی بچه ها نگرانیم کم شد


RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - Nedaa28 - ۱۴۰۰/۱۲/۱۳

الهام منم بعد زایمان اصلا عکس خوب ندارم
همه عکسام مثل جنازه نصف شبا از خودم انداختم که ببستم چه وضعی داشتم
واقعا متاسف شدم واسه خودم


RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - (کژال) - ۱۴۰۰/۱۲/۱۳

بچه ها من همش عذاب وجدان داشتم که چرا هی خوشگل نکردم با پسرم برم آتلیه. الان یکم خیالم راحت شد


RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - ستی‌لیته - ۱۴۰۰/۱۲/۱۳

رز جان من واقعاَ نمی‌فهمم چرا فکر می‌کنی اگر داری ژن مادربزرگ بچه رو منتقل می‌کنی باید ازش انتظارات خاصی داشته باشی! یعنی واقعاَ آدم وقتی بچه‌دار می‌شه باید از مادر و پدر همسرش توقعاتی داشته باشه؟ یعنی اونا هم چه بخوان چه نخوان وظایفی باید در قبال نوه‌شون داشته باشن؟ به نظر من این حرف اشتباهه. هر کس هر کاری بخواد برای آدم می‌کنه. یه وقت‌هایی هم نمی‌کنه. نمی‌شه به زور ازشون چیزی که می‌خوایم رو بگیریم.

من می‌دونم حرفی که زدم ناراحت‌کننده بود، ولی این داستان شما هم برای من همیشه ناراحت‌کننده بود. به نظرم زیادی رو «خودت» توی این ماجرا متمرکز هستی. اصلاَ سعی نمی‌کنی مسائل رو از نقطه نظر طرف مقابلت هم ببینی. من اگر یه روزی یه عروسی داشته باشم یا عروس خواهرم پشت سرم بگه که غذایی که به من دادن این چیزش کم بود و خوب نبود و این‌ها، واقعاَ خیلی ناراحت می‌شم. شما هم سعی کن یه کم مسأله رو از طرف مقابل هم ببینی و فکر نکنی چون حامله بودی و ویار داشتی محق هستی که راجع به غذای اون بنده‌های خدا اینطوری بگی.

و در ضمن من هیچ‌وقت تو حرفام نمی‌گم «می‌دونم ناراحت میشی». تا حالا که نگفته بودم. این اولین بار بود. چون واقعاَ دلم نمی‌خواست ناراحت بشی ولی به شدت از این داستانت شوکه می‌شم هر سری که تعریف می‌کنی! چون واقعاَ به نظرم زشته که وقتی یکی محبتی کرده برگردیم بگیم غذاش گوشت نداشت و ازش بد بگیم و نتونیم ببخشیمش. چه حامله باشیم چه نه!


RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - Nedaa28 - ۱۴۰۰/۱۲/۱۳

بن سای منم همینطور اونا هزار تا فیلم و عکس دارن ولی من هیچی


RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - آیسان ۹۶ - ۱۴۰۰/۱۲/۱۳

رز جان من ارسالتو خوندم با خودم گفتم چقدر شما احترام گذاشتید که بااون وضعیتت رفتی مراسمشون اونم یه شهر دیگه باید خیلی قدردانت می بودن


RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - Nedaa28 - ۱۴۰۰/۱۲/۱۳

آیسان عکس گذاشتی ؟ حواسم بهت هستا امشب باید تکرار کنی Smile


RE: گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰ - آیسان ۹۶ - ۱۴۰۰/۱۲/۱۳

باشه ندا جون میذارم دوباره Smile