![]() |
غذای کودک - نسخهی قابل چاپ +- دورهمی خانم ها (http://khanumha.com) +-- انجمن: والد و کودک (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=35) +--- انجمن: والدگری (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=36) +--- موضوع: غذای کودک (/showthread.php?tid=237) صفحهها:
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
112
113
114
115
116
117
118
119
120
121
122
123
124
125
126
127
128
129
130
131
132
133
134
135
136
137
138
139
140
141
142
143
144
145
146
147
148
149
150
151
152
153
154
155
156
157
158
159
160
161
162
163
164
165
166
167
168
169
170
171
172
173
174
175
176
177
178
179
180
181
182
183
184
185
186
187
188
189
190
191
192
193
194
195
196
197
198
199
200
201
202
203
204
205
206
207
|
RE: غذای کودک - atefehjjjjjjj - ۱۴۰۱/۳/۱۸ سلام من دارم از مطب دکتر دخترم میام ذوقم کور شد مگه نگفتید اول ۶ ماهگی غذا کمکی شروعه؟ پس چرا گفت خیر اخرش هنوز زودهههههه ک واسه فرنی با شیر هم پرسیدم گفت شیر پاستوریزه اگر گرم بشه مشکلی نداره چرا حرفاش با چیزایی ک شما میگید متناقضه RE: غذای کودک - youtab - ۱۴۰۱/۳/۱۸ عزیزم دکترا نظراشون فرق داره در مورد شروعش گاهی حتی لازم باشه از 4،5 ماهگی میگن شروع بشه گاهیم اخر 6 ماهگی شیر گاو رو راستش میدونم که ندی بهتره به این زودی حالا باز مانانای دیگه بهتر راهنماییت میکنن خیلیم ذوق نداشته باش منم همینطور بودم و الان دلم میخواد غذاش تا دوسالگی فقط شیر باشه غذا که درست نمیخوره RE: غذای کودک - Nedaaa28 - ۱۴۰۱/۳/۱۸ عاطفه جان درستش همون پایان ۶ ماه بعد از واکسنه دکتر من هم فرنی و حریره با شیر تو دستور غذاییش هست ولی بهتر اینه که تا ۸ ماهگی با آب درست کنی و بعد اون شیر تو غذا بریزی انشالله که مشکلی نباشه آرد برنج راحته یکبار درست کنی دستت میاد RE: غذای کودک - atefehjjjjjjj - ۱۴۰۱/۳/۱۹ مرسی ک گفتین میگم کاش موقع زایمان همونجور ک شیر ترشح میشه تا دوسال مادرا خواب سراغشون نمیومد ک اذیت بشن و ی هورمون سرحالی و نشاطم ترشح میشد نه؟ از بی خوابی لهم قشنگ RE: غذای کودک - youtab - ۱۴۰۱/۳/۱۹ ای عاطفه از ته دل من حرف زدی دمت گرم... به خدا کاش واقعا... RE: غذای کودک - Rose - ۱۴۰۱/۳/۲۰ (۱۴۰۱/۳/۱۹، ۰۳:۳۳ عصر)atefehjjjjjjj نوشته است: مرسی ک گفتین چه آرزوی جالبی ![]() ![]() ولی متاسفانه اکثر مسائلی که آدم طی بچه داری باهاش برخورد می کنه، سرحالی و نشاط رو کم هم می کنن... اکثر هورمون های شادی و سرحالی و احساس موفقیت وووو... در شرایط کاملا مخالف بچه داری ترشح میشه... از اندورفین و سروتونین تا دوپامین و این وسط فقطططط اکسی توسینه که یکم با بغل کردن یا شیردادن آزاد میشه که اونم اینقدر بچه جیغ میزنه که از دماغ آدم درمیاد... اصلا نمی فهمه و کلا فاز و مود افسردگی به آدم غلبه داره... RE: غذای کودک - atefehjjjjjjj - ۱۴۰۱/۳/۲۰ هعی ماشالله رز جون چقدر اطلاعاتت قویه من حس میکنم افسرده شدم راستش قبلا امید داشتم درس میخوندم بشدت ب موهام و پوستم میرسیدم پیاده روی میرفتم غر میزدما اما خب تلاشم میکردم اما الان موهام ک دااااااااااااااغونه قشنگ پوستمو نگم ک هفته ای یبار ی شامپو بچه میزنم در صورتیکه قبلا شوینده پوست و آبرسانم هرروز به راه بود کلا هرروز رو فقط میگذرونم و روزشماری میکنم دخترم بزرگتر بشه این وسط با وجود عشق تمامی ک ب دخترم دارم هربار میام غر بزنم میگن ناشکری یا خودم میگم نکنه خدا قهرش بگیره روزا هرچی گیرم بیاد میخورم ک شیر داشته باشم ک چاق شدم نمیدونم چیکار کنم بخدا ک روحیم برگرده فقط امیدم ب جمعه هاس ک برم ی دوری با ماشین بزنم دوس دارم واسه موهایی ک دارن از دست میرن ی کاری کنم واسه روحیم ی کادی کنم دلم میخواد برنامه ریزی کنم ب کارای شخصیم و آرزوهام برسم این وسط دخترمم ضربه نبینه RE: غذای کودک - youtab - ۱۴۰۱/۳/۲۰ ارزو هممون میفهمیمت... ببین ریزش که طبیعیه و رفع میشه به مرور اصلا شک نکن بعدم این مسئله ناشکری رو بگم من یه جا توی پیج روانشناسی خوندم نوشته بود از اطرافیان (خواهش میکنم به مادری که از روی خستگی حرفی میزنه نگین ناشکری نکن هیچکس اندازه اون مادر عاشقانه بچشو دوست نداره اون فقط خستس و با این جمله شما خسته تر میشه به جای این جمله بهش بگین میفهمم خسته ای، حق داری عزیزم همین باور کنین این جمله میفهمم و حق داری چندین برابر به اون مادر انرژی ادامه دادن میده) من اینو یه بار خونه م ش وقتی همه حتی دومادا بودن گفتم چون م ش دو سه باری که هنسرم برای خواب پسرمون گفته بود بهش گفته بود ناشکری نکن خدا قهرش میاد بعد همه از جمله خودش خیلی استقبال کردن و دیگه کسی همیچین حرفی نزد خیلی مزه داد بهم خ ش وسطی که بارداره میگفت وای چقدر خوب گفتی برم برای م ش از همین الان بخونم خخخخخخ RE: غذای کودک - Rose - ۱۴۰۱/۳/۲۰ عاطفه جون دقیقا همونطور که یوتاب گفت، اینکه غر بزنی هیچی از ارزش های مادری و زحمات شما کم نمی کنه و هر کسی که یکم عادل باشه، بهت حق میده خسته شده باشی... حالا جز اون "می فهممت"، میشه پیشنهاد کمک هم داد... واقعی و از ته دل برای تازه مادر غذای گرم برد، رفت خونه ش بچه رو سرگرم کرد که یه دوش با خیال راحت بگیره (من خودم تا 2 ماهگی پسرم که عمه ش اومد خونه مون و رفتیم واکسن زدیم، واقعا شاید 10 روز یه بار میشد سرم رو بشورم... فقط وقت می کردم روزی 2-3 بار برم بدنم رو بشورم اونم مثلا همراه با دستشویی طی 5 دقیقه)... یا مثلا بیان مادر رو ماساژ بدن، یا هدیه های این مدلی بدن مثل ماساژ، بلیط استخر، برنامه ریزی برای یه رستوران رفتن دونفره (ما پسرم 10 روزش بود به شدت هوس سوشی کرده بودم، با بچه رفتیم و سوشی هم که دهن آدمو سرویس می کنن تا آماده شه، ولی از قشنگ ترین خاطرات همون روزا شده واقعا با اینکه پسرمم باهامون بود و کل مدت هم بیدار بود... یا چند بار رفتیم کله پاچه خوردیم همه ش خاطره شده... فکر کن اگه تنها بود چی میشد ![]() تا جایی هم که می تونی کمک بگیر... الانه که اگه کسی دور باشه، با درخواستت، کمکت می کنن، یکم بزرگ بشه دیگه خبری از پیشنهاد کمک نیست... اون روتین های پوستی هم که میگی عادت داشتی، یکی از روش های رسیدن به عادات، زنجیره وار نگهداشتنش و دسترسی راحته... یعنی مثلا قرار بذار شب که مسواک میزنی، بعدش به ترتیب کرم ها رو بزنی، یا صبح بیدار میشی بعد از شستن دست و صورت اول کرم رو بزنی.... بعد همه شون رو بذار توی یه سبد و بذار مثلا کنار تختت، یا کنار تخت دخترت که خوابید شما هم فوری کرم مدنظر رو بزنی... درباره ی اهداف و تلاش هم، واقعا الان زوده بخوای بهش فکر کنی... نمیگم نشدنیه، ولی بهت فشار وارد میشه و بعدا هیچی از خوشی های اون روزا یادت نمی مونه... اینو از تجربه ی شخصی میگم که اون ماه های اول روزشماری می کردم فقط، اصلا نفهمیدم چی لذت بخشه... تنها لذتی که از دو سال اول یادمه، اون روزیه که دستش رو از تخت برداشت و برد بالا و راه افتاد... همین... اگه کمکی داری که مثل خودت بتونه حواسش به بچه باشه، می تونی به درست و... هم فکر کنی، ولی اگه نداری و تنهایی، توصیه می کنم اهداف دیگه رو بذار کنار "فعلااااا" و بچه که بزرگتر شد برگرد به مسیر قبلت... چون خود بچه داری هم خودش فرسایشی و وقت گیره هم کارهایی که باید بکنی، مثلا اطلاعاتی که در مورد تغذیه کمکی لازم داری، درباره ی تربیت، درباره ی بازی، رشد و همه ی مسائل بچه لازم داری، خودش دنیایی وقت می خواد... و اگه چند تا هندونه رو با یه دست بخوای بلند کنی، فقط خودت له میشی... تا قبل از اضطراب جدایی می تونی روابط خوب بسازی و کمک های هر روزه ی ماندگار بگیری تا اضطراب جدایی با کمترین آسیب رد شه، خودت کلی وقتت آزاد میشه... همین امروز پسر من دو ماهه که مهد رو شروع کرده... یعنی 20 فروردین، اگرچه تا دو هفته روزی 2-3 ساعت فقط مهد بود (یم)، و بعدش هم میانگین روزی 5-6 ساعت مهد بوده، از اول خرداد هم که کلاااا 5 روز رفته، ولی توی همین مدت من کلی از کارهام رو انجام دادم... یعنی طی حدود 20 روز به کلی کارهای سلامتی که عقب افتاده بود رسیدم، کلاسم رو تموم کردم (با چندین کوییز، امتحان، طراحی سوال، تصحیح کردن ها و همین الانم نمره های نهاییشون رو جمع زدم و تموم شدن)، کارهای مقاله م رو با هزار بدبختی جلو بردم (مونده توی مرحله پرداخت، که برام باز نشده، هر چی هم به دفتر نشریه زنگ می زنم متاسفانه پاچه میگیره خانمه... وگرنه باید خیلی جلوتر از اینها باشه ![]() RE: غذای کودک - atefehjjjjjjj - ۱۴۰۱/۳/۲۰ مرسی یوتاب و رز عزیز دقیقا منم عاشق دخترمم رز جون حتما میکنم از امروز کاری ک گفتیو در مورد کرم از ژولیده بودن و بدو بدو کردن خسته شدم تازه روابط زناشویی هم ک کلا از اول بارداریم تا الان کنار گذاشته شده خونه مادرشوهرم اینا طبقه بالاس میشه ببرم و میبرمش هرروز خداییش نگهش میدارن ولی خب نهایت نیم ساعت دووم میاره دیشبم اومدیم خونه مامانم باورتون میشه ک کلا بااینکه هفته قبل مامانم اینا رو دیده بود بغلشون نرفت زودزود یادش میره آدمارو واسه کلسیم بدنم چیکار کنم ؟ کشک نمیدونم از کجا بگیرم زانو درد شدید دارم کمرم ک نگم صبحانه ک وقت نمیکنم بخورم ساعت ۱۲ بزور آب جوش بتونم بخورم با چند لقمه نون و پنیر راستی از همه دوری میکنم حس میکنم ب اندازه کافی وخوب و کافی و زیبا و موفق نیستم هعی |