![]() |
غذای بیرون، مهد و مدرسه ی بچه هامون - نسخهی قابل چاپ +- دورهمی خانم ها (http://khanumha.com) +-- انجمن: والد و کودک (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=35) +--- انجمن: کودکانه (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=37) +--- موضوع: غذای بیرون، مهد و مدرسه ی بچه هامون (/showthread.php?tid=645) |
غذای بیرون، مهد و مدرسه ی بچه هامون - Rose - ۱۴۰۱/۸/۲۱ این تاپیک برای عکس غذاهاییه که برای بچه هامون آماده می کنیم که از همدیگه ایده بگیریم لطفا در هر پست فقط یه عکس بذارید ![]() این عکس امروز تغذیه ی مهد پسرم: ![]() RE: غذای بیرون، مهد و مدرسه ی بچه هامون - Rose - ۱۴۰۱/۸/۲۱ (۱۴۰۱/۸/۲۱، ۰۴:۴۳ عصر)ندایا جان نوشته است: وای من عاشق این تاپیکم -- مرسی رز عزیز خوشحالم که این تاپیک رو دوست دارید ندایا جون منم گفتم اکثر بچه ها شاید دارن به سن بیرون بودن و اینا میرسن، به سن مهد می رسن، شاید خوب باشه که همچین تاپیکی داشته باشیم، مثل عکس های ماری که توی تاپیک دیگه گذاشته بود گم نشن حیفه... آره اگه حالش خوب باشه، و روزایی باشه که زود میره، مثل همین امروز، اینا رو که می خوره هیچ، بیاد خونه هم گشنه اس انگار از جنگ برگشته ![]() ![]() ولی یه وقتا هم برنامه داریم که مثلا میوه نمی خوره و اینا... که خب از من سرتق تر که نیست، اینقدر میوه میذارم که خودش خسته شه ![]() بعضی وقتا هم مودیه دیگه، می بینی مثلا یکم انار یا آب میوه ش ترشه، آقا طبعش نکشیده بخوره... حالا اگه دوست داری حجم غذاش رو ببینی، اومد عکس میذارم از باقیمونده ش... اون کورنفلکس هم کلا همیشه توی کیفش پر نگه میدارم که جایی گشنه بود، یا مثلا برگشتنی از مهد خواست بره پارکی یا فعالیتی کرد و خسته شد، این دم دست باشه آبرومونو نبره ![]() ![]() این هم یه وعده ی دیگه که دقیق یادم نیست کی بوده... البته اون خلال دندون ها خیلی خطرناکن، نباید میذاشتم... ولی با خودمون که بودیم، خیلی وقتا استفاده می کردم که همون هم خطرناکه و از نظر ایمنی اصلا خوب نیست... ![]() RE: غذای بیرون، مهد و مدرسه ی بچه هامون - Rose - ۱۴۰۱/۸/۲۱ ![]() RE: غذای بیرون، مهد و مدرسه ی بچه هامون - Rose - ۱۴۰۱/۹/۲۳ ![]() RE: غذای بیرون، مهد و مدرسه ی بچه هامون - Rose - ۱۴۰۱/۹/۲۳ ![]() RE: غذای بیرون، مهد و مدرسه ی بچه هامون - Mari90 - ۱۴۰۱/۹/۲۴ ![]() صبحانه و میان وعده: لقمه نون و پنیر و ارده و شیره میوه موز و هویج که هویج ها را نخورده بود! و مغزیجات ، خرما آیسان جون راضی که بودم در کل چون ارتباطات اجتماعی را یاد میگرفت با بچه ها بازی میکرد ولی در کل مهد های ما فقط نقش نگهدارنده کودک دارن، چیز خاصی به بچه یاد نمیدن و البته انتظاری هم نیست که بچه در سن ٣-۴ سالگی آموزش های خاصی داشته باشه مربی یکسری مفاهیم را کار میکرد باهاشون ولی در حد آشنایی، اجباری برای یادگیری نبود و مورد پسر من، سه ساله نیمه بود که رفت مهد و خیلیییی زیاد طول کشید تا عادت کرد خودش تنها بمونه، من تمام مدت اونجا بودم خودم اذیت شدم روش تدریجی استفاده کردم شاید بهتر بود یکباره استفاده میکردم که به خاطر اضطراب بعدش منصرف شدم. اگر بچه بمونه تو مهد که خیلی عالیه کلی وقت اضافه برای مادر هست RE: غذای بیرون، مهد و مدرسه ی بچه هامون - Rose - ۱۴۰۱/۹/۲۴ (۱۴۰۱/۹/۲۳، ۱۰:۵۳ عصر)Targol نوشته است: وای چقد این تاپیک خوبههه مرسی عزیزم نه کلش فقط کورن فلکسه عزیزم RE: غذای بیرون، مهد و مدرسه ی بچه هامون - nona - ۱۴۰۱/۹/۲۴ آیسان جان اخه اگه بچه دومو بیارم واقعا بعیده باز برگردم سرکار هرچند اینبار دیگه قطعا اخراجم میکنن همینطوری زنگ میزنن دختر خانم دیگه بزرگ سده شما کجایید ![]() آیا اشتباه میکنیم؟! آیسان والا من که شاغل بودم الانم لک و لک میکنم میگم کار بیرون کجا کار خونه و بچه کجا اصلا تفریح بود کار بیرون بخدا مادر خانه دارم والا نیاز به استراحت داره از سغل بیرون سختتره RE: غذای بیرون، مهد و مدرسه ی بچه هامون - Mari90 - ۱۴۰۱/۹/۲۴ نونا جون اگر مادر شاغل باشه اون یه بحث دیگه اس و مجبوره بچه را بذاره مهد من خودم طوری با همسرم تنظیم کردم که در مواقعی که من نیستم باباش باشه. (هرچند که خیلی سخته) ولی واقعا فرستادن بچه از سن کم نیازی نیست چون آموزش که منتفیه فقط نگهداری مطرحه حتی من برای ترم مهر رفتم چند تا مهد پرسیدم و کامل برنامه ای که داشتن را توضیح دادن قسمت عمده همون نگهداری بچه هست حتی یه جا خود مدیر مهد گفت چرا زود میخوای بیاریش مهد بچه خسته میشه ، دلزده میشه شما سال دیگه مهد را شروع کن! و چون پسرم نیمه دومی هست تو رنج سنی ٣-۴ سال قرار میگرفت یعنی چند سال مهد رفتن که بعد ممکنه به راحتی پیش و دبستان نره ریسک بیماری های ویروسی هم که هست بنده خدا دوستم تقریبا دو ماهه درگیر بیماری بچشه، زده به خونش چند مدت هم بیمارستان بستری بود هرچند که ویروس همه جا هست و اینم یه استرس واسه مادر پدراس من خودم گفتم تا مجبور نشدم مهد نبرم که دیگه فکر کنم این مدت زمان هم تمومه... البته هر کس با توجه به شرایط خودش، همسرش. ، نیروهای کمکی میتونه تصمیم خوبی بگیره که شاید برای یکی دیگه اصلا تصمیم مناسبی نباشه RE: غذای بیرون، مهد و مدرسه ی بچه هامون - Rose - ۱۴۰۱/۹/۲۴ سلام به نظر من 2 سال زوده چون بچه چیزی متوجه نمیشه و نمیتونه چیزی تعریف کنه... نمی دونی چه برخوردی باهاش شده یا چی خورده، چقدر خورده اصلا وووو... ولی خب یه وقتا آدم مجبوره دیگه... چیکار میشه کرد... بیماری هم دقیقا ماری درست میگه... منم پسرم اگه یادتون باشه عفونت به خونش زد و بستری هم شد.... یعدشم تا 2 ماه درگیر آنتی بیوتیک و درمان و تقویتش بودیم و نرفت مهد... و الانم هرررر روز باید تقریبا یه دونه سالین توی دماغش بریزیم که ریسک مریضی رو کم کنیم... ولی الان از همون مهد، می شناسم بچه ای رو که بیماری دست و پا و دهان گرفت، بعد آنفولانزا، بعد الان ریه هاش درگیر شده اصلا یه وضعی... واقعا ریسک بیماری خیلی بالاست... نونا نمی دونم شما دنبال راه حل هستی یا نه، ولی پرستار برای شما که بخصوص دو تا می خوای، می تونی دوربین وصل کنی، توان مالی برای گرفتن پرستار و تامین غذاش رو داری، واقعا می تونه یه گزینه ی عالی می تونه باشه که بعدش هم سریعتر برگردی سر کارت... بعد با توجه به اینکه میگی دختر ظریف مریفی هستی، توی بارداری دوم می تونه برات عاااالی باشه بخصوص اگه بتونه پیش خودتون زندگی کنه و با بچه اخت بشه... بعد از دومی هم سریعتر می تونی برگردی سر کارت تا اینکه باز تا 2-3 سالگی او هم صبر کنی و 5-6 سال از دنیای کارت دور باشی... وای واااقعا مادر توی خونه حالا اگه بتونه خونه داری هم کنه که دیگه بدتر، فوق العااااااده کارش سخت تر از کسیه که بیرون کار می کنه.. من قبلا هم گفتم، می رفتم سر کار تفریحم بود واااااااقعا با اینکه فقط تدریس مجازی بود و یه نصف روز در هفته و پسرمم دیگه نزدیک 2 سالش بود که من تونستم این کار رو قبول کنم... ولی بعدش که همه چی حضوری شد، یعنی هر موقع از کار میام بیرون انگار روی ابرام... و قبلا هم گفتم که مادر تمام وقت کارش از کار توی معدن سخت تره... معدن یه ساعت کاری داره، غذای حاضر و آماده با قدرت انتخاب توی اکثر معادن درست و حسابی و بزرگ داری... حقوق خیلی خوبی داری... یه کار مشخصی رو باید انجام بدی و اگه روال رو دنبال کنی، شب راحت می خوابی و مسئولیت یهویی به دوشت نمیفته............... و همیشه میگم قبل از بچه من چرا تا ناسا نرفتم؟ چرا سیاره های دیگه رو کشف نکردم ![]() خلاصه مادری کردن کمرشکن و طاقت فرساست بخصوص توی عصر امروز که انتظارات فضایی از والدین بخصوص مادر میره.. مادر اهداف، برنامه ها و اصلا جاه طلبی های خودش رو داره... توی عصری که اگه زن کار نکنه، ممکنه خانواده گرسنه بمونه... ولی قدیم یه نفر کار می کرد 15نفر می خوردن همیشه هم مهمون میومد... زن تصوری از جایگاهش در احتماع نداشت و تنها وظیفه ش رو بچه دار شدن می دونست... واقعا با توجه به شرایط امروز، یکی از کارهای خیلییییی عالی می تونه ساخت شرکت های پرستاری باشه برای بچه و سالمند و بیمار که فووووق العاده بهشون نیاز خواهیم داشت چون از 10-20 سال دیگه دهه 60 هم به سالمندی و دوران بیماری می رسه ولی خدمات دهنده ی کافی نیست اکثرا هم تک بچه... اوضاع خرابه خلاصه... |