امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای 1401
اره منم چون برای دخترهای خودم این احتمالو مبدم پیشنهاد نکردم Big Grin
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
مریم همدردیم
دختر من دیروز صبحانه نخورد ( کلا صبحانرو یک ماهه حذف کرده یدونه گوجه یدونه خیار میخوره گاهی یه نون یک در پنج سانت با پنیر کم ) فقط یدونه خیار خورد و‌شیر خودم خب خیار کالری نداره که
حد فاصل تا ناهار بردمش قدم بزنه همیشه یک ساعت رو خودش پیاده میرفت با ذوق اما تا رفتیم بعد یک ربع یهو تو خیابون نشست بلندم نشد دیگه بغلش کردم زود برگشتم بعد بهش گفتم ببین دخترم غذا نخوری انرژی نداری خسته میشی جون راه رفتن نداری …
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab، ستی‌لیته
پاسخ
اره دقیقا پری جون
کوچیک تر که بود با هنسرم خومونو کشتیم پستونک بگیره نگرفت
اونموقع شیر خودمم میخورد
... 
منتظرم همسرم بیاد اون همیشه تو اینجور چیزا بهتر میتونه تصمیم بگیره
منم این موردا و روشایی که شما لطف میکنین میگین رو میگم بهش ببینم چه مبکنیم  Heart
Heart  پسر دو ساله من  Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • پری
پاسخ
یوتاب جون خدا رو شکر که دلبندت سلامته
از شیر گرفتن به نظر من بچه به بچه متفاوته؛ بستگی به عوامل متعددی داره مثل آمادگی روحی کودک، این که غذا خوب میخوره یا نه و غیره
به نظر من اول با دکترش مشورت کنید و در مرحلهٔ بعد یه چند روز به صورت امتحانی وعده های شیرش رو کم کنید( قطع نکنید) بعد ببینید واکنشش چیه تا بر اساس اون تصمیم بعدی رو بگیرید
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
پائولا جون ممنونم ازت عزیزم
دکترش امروز خودش گفت
البته نگفت از شیر بگیرش 
گفت اصلا باشیشه نده هیچی حتی شیر رو بخوره
با لیوان بده
اگرم نخورد اشکال نداره با غذا جبران کن
کلا 2بار میخوره یه بار ظهر قبل خواب یه بارم شب قبل خواب
البته اینجوریم نیست که اگه ندم نخوابه ها نه
خودش چند وقت پیش حدود 1هفته بدون شیر میخوابید
Heart  پسر دو ساله من  Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Paula، Rose
پاسخ
پس خیلی هم به شیشه وابسته نیست گمونم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
(۱۴۰۱/۱۱/۴، ۰۷:۲۰ عصر)youtab نوشته است:
(۱۴۰۱/۱۱/۴، ۰۵:۵۶ عصر)youtab نوشته است: بچه ها دوباره سلام ببخشید من یهو رفتم
جواب از رو بردیم ممیشی گفت شیشه رو از همین الان ازش بگیر
هرچقدر میخواد بهش اب بده اما با لیوان
شیر هم فقططط با لیوان
حتی نی دار هم نه جون ممکنه از دوریه شیشه به اون وابست6 بشه
وای خیلی سخته
الان شیر درست مردم بخوره بخوابه  ریختم تو لیوان یه قلپ خورد زد کنار دنبتل شیشه
باز دلم نیومد با شیشه دادم خوابید
میگم راهکاری دارین؟
خرسی شو هم که میخوابید روش اب میخورد رو جمع کردم گذاشتم بالای کمد دیواری نبینه فعلا
اهان گفت فکر نکم زمستونه اصلا خونه رو زیاد گرم نکنین در حد همون 21،22 درجه
دقیقا ما یه 15، 16 روزیه که خونه رو به هزار روشگرم میکنیم خیلی شبا موقع خواب
از همون وقتم اینجوری شد دقیقا
همشم شب تا صبح با یه سرهمی و تو خیس عرقه
راستی گفت اگه شیر نخورد چند روزم با لیوان اشکال نداره و با شیشه نده اصلا
میگم زود نیست الان اگه شیرش کمتر یا حذف بشه؟

نه بابا یوتاب اصلا زود نیست، شیرخشک رو توی سن مناسب بگیری به نفع بچه س واقعا، فکر کنم قبلا هم اشاره کرده بودم که اگه شیرخشکیه بگیر، واقعا خارجیا بین 12 تا 18 ماه دیگه کاممممل بچه رو می گیرن... حتی شیر مادر رو زود قطع می کنن خیلیا... ولی خب ماها بخاطر سیستم غذایی ضعیفمون و آلودگی ها میگن 2 سال کامل رو بدید که بچه حداقل از طریق شیر مادر یکم کمک بشه بهش و بیماری و اینا دیرتر بیاد سراغشون که خب شما از اول این قضیه رو داشتید دیگه و با پرونار و این چیزها کمک کردید...

ببین همونطور که پری و ترگل گفتن، هم یه ذره یه ذره، سوراخ به سرش اضافه کن و بعد از یه مدت هی ببر تا صاف شه... بعد هی شکمش رو با مواد غذایی پر کن، یعنی مواد مختلف خوراکی توی خونه داشته باش، قبل از اینکه بخواد اشاره ای به شیر بکنه، خودت هی دائم بهش آفر بده.. هی باهاش بازی کن و سر بازی هی بهش مواد خوراکی بده... خیلیییی کمک بزرگیه... بعد هم هی از شیرخشک کم کن، به آب اضافه کن... کم کم که ببینه آب خالیه و سرشم گشاد شده و شکمش هم که حین روز سیره، خودش میذاره کنار... اگه می تونی ببریدش بیرون دائم، اینم خیلی خوبه، وقتی میگه تشنه مه، یه ظرف آّبی که می خوای عادتش بدی رو بده دستش... اصلا نگو که شیشه نیست و اینا، فقط وقتی درخواست کرد، همون رو در اختیارش بذار، هر چقدرم جیغ میغ زد، فقط بگو مامان آبی که داریم همینه... یا مثلا شیر بسته بندی کوچیک هست، از اونا همیشه دم دستت باشه، بگو اب داریم و شیر، کدوم رو می خوای؟ (این نی چون همیشگی نیست اکی هست، ولی شیشه ی شیرش رو بدون نی بگیرید، کلا هم سخته تمیز کردنش هم وابستگی میاره، اما نی برای مثلا شیر یا شیرکاکائوی کوچولوی آماده، یکی از روش های تقویت کلامی بچه هستش و مهارت تکاملیش رو بیشتر می کنه، اگه دکترش خیلی اصرار کرده که اصلا نی ندید، از این شیر یا شیرکاکائوهای مینی سایز بگیر)... و حتما توی کیفت چندین تنقلات که دوست داره رو هم داشته باش، اسباب بازی هم همچنین... اصلا فقط برید ببینید... یا مثلا برید پارک بازی های سرپوشیده که هست، فقط سرش گرم باشه عادتش کم شه که اذیت نشه و خودتون هم اذیت نشید Heart Heart
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، youtab
پاسخ
به شیشه الان به خاطر این زیاد اب خوردنش چرا دیگه خیلییی وابستس
صبح اب خواست با لیوان دادم 1قلوپ خورد بعد گریه کرد که شیشه میخواد دلم نیومد دادم بهش دوید رفت روی خرسیش خوابید تا ته خورد

مرسی رز جان که مثل همیشه وقت گذاشتی برام و نوشتی عزیزم
اره باید همینکارو کنم
اما چون مشکلم اب خوردن زیادیشه خیلی با اب نمیتونم مانور بدم
اما ایده هات عالی بود برای شیر پاکتی نی دارا
Heart  پسر دو ساله من  Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Paula، Rose
پاسخ
یوتاب، توی کاری که قراره کوتاه بیای، اصلا بیگدار به آب نزن که یهویی شروعش کنی Smile اینجوری بچه باجگیر میشه حساااااابی و پدر آدمو درمیاره...
هر موقع تصمیم گرفتی که با هر روشی شروع کنی، دیگه حتی یه بار هم کوتاه نیا ازش... حتی خودش رو به زمین و اسمون بکوبه نباید از اون حرفی که زدی پا پس بکشی... ممکنه انواع مانورها رو اجرا کنه... اما نباید کوتاه بیای... باید بدونه این تصمیم قطعی هست... با گریه، با ناز و نوازش، با زدن و هیچییییی بهش نمیرسه...

وای یاد پسرم افتادم...
دیروز رفتیم خرید، کلا میذارم 1-2 قلم جنس انتخاب کنه... اگه چیزی براش لازم داشته باشم، براش برمیدارم و فکر می کنه که فرشته براش اورده.... بعد از این شانسی های کیندره چیه، نمی دونم از کجا فهمیده چی هستن!!!! تا حالا براش نخریدم، ولی خب مثلا هر سری که بریم بازار یا خرید یا شهر کتاب، چیز مناسب ببینم، خودم براش می خرم و توی ماهگردها یا مناسبت ها یا مثلا روز کودک و کتاب و اینا بهش کادو میدم، از شانسی خوشم نمیاد یعنی... بعد هی نگاه می کرد نشون میداد می گفت این جایزه داره، خیلی خوشگله وووو... سهمیه ی خریدشم برداشته بود... واااااای جیگرم آتیش گرفت که گفتم می دونی اینا چیه؟ گفت اره جایزه اس دیگه، گفتم جایزه ش خوبه؟ گفت آره خیلی خوشگله و دستشو گذاشت توی جیبش، خواستم فداش بشم ولی خب خریدش رو کرده بود و یه بار که گفت جایزه بخر برام منم بدون فکر و بی هوا گفتم نه، و اونجوری در موردش حرف زد، رسما جیگرم سوخت... یعنی خودشو می کوبید در و دیوار کمتر اذیت می شدم... بعدم رفتیم سمت تجریش، یه دونه از این بادکنک شفافای چراغدار اومد جلومون هی پسرم با دست نشون داد و چشمش قفل شد روش و هی بال بال میزد که وای چه خوشگله، چه قشنگهههههه :* بعد باباش گفت بابا خرابش می کنی، من یه نگاه چپیییی کردم به باباش و اگرچه باباش کرک و پرش ریخت اما خب دیگه مخالفت نکردم و خب او هم کوتاه نیومد... بعدا گفتم دلت اومد اونجوری با ذوق تعریف می کرد اونجوری گفتی، خب می خریدیم براش، بیا هی زود نه نگیم... گفت بابا این داره خر کردن با زبون رو یاد می گیره Smile گفتم یاد بگیره، بهتر از پرخاشگریه که............... حداقل بدونه با زبون خوش می تونه با ملت ارتباط خوبی بگیره و به خواسته هاش برسه...
خلاصه این خاطره یهو یادم اومد که بگم هیچوقت نباید از تصمیمون کوتاه بیایم، اینجوری بچه دیگه قشرق راه نمیندازه برای خواسته هاش... اول خوب فکر یا تحقیق کنیم، بعد نه یا آره ی قاطع بگیم، خیلی بهتر از پشیمونی و سوختن دل خودمون یا بد اخلاق شدن بچه مونه...

ولی من هنوز یاد دیشب میفتمااااا دلم می سوزه برای پسرم..............
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Bonsai، Celin، Mari90، Nedaaa28، nona، Targol، youtab، آیسان ۹۶، مینو
پاسخ
الهییی رز پسرت چقدر اقاست خدا حفظش کنه برات  Heart
اره باید کوتاه نیام اصلا درسته
Heart  پسر دو ساله من  Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Rose
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 22 مهمان