۱۴۰۱/۱۱/۷، ۰۲:۵۱ صبح
واااای
اره
اوووف خونه مردمو زدم چیز کردم...
مچکرم از دلداری و صراحت کلامتون
اره
اوووف خونه مردمو زدم چیز کردم...
مچکرم از دلداری و صراحت کلامتون



بیاید باهم خونه مون رو تمیز کنیم
|
۱۴۰۱/۱۱/۷، ۰۲:۵۱ صبح
واااای
اره اوووف خونه مردمو زدم چیز کردم... مچکرم از دلداری و صراحت کلامتون ![]() ![]() ![]()
۱۴۰۱/۱۱/۷، ۰۴:۵۰ صبح
کارای امروزم
تا ظهر استراحت کردم بعدش نهار مونده خوردیم بعدازظهر رفتم بازار یخ زدم برگشتم بدون هیچ خریدی , اها یه جوراب خریدم !!! شام نخوردیم الانم برم لالا خیلی خسته شدم
۱۴۰۱/۱۱/۷، ۰۷:۱۷ صبح
وای کتایون
![]() من دیروز همسرم نبود، تا ساعت ۴ که با بچهها سرگرم بودم. اما بعدش به پرستارشون گفتم بیاد خودم رفتم خرید خونه انجام دادم و نون خریدم!! و بعدش هم اومدم خونه رو جاروبرقی و بخارشو کشیدم. خیلی وقت بود بخارشو نکشیده بودم. مزه داد! ![]() • 2015، Almam، mahtakhanoum، Nedaaa28، youtab، خانم فسقلی، مینو، کتایون خانم ۲
۱۴۰۱/۱۱/۷، ۱۱:۱۰ صبح
(۱۴۰۱/۱۱/۷، ۰۷:۱۷ صبح)Targol نوشته است: وای کتایون و من هی میخواستم بگم میام این تاپیک و میبینم خسته میشم ![]()
It's better to lose the fight than losing your peace
۱۴۰۱/۱۱/۷، ۰۱:۲۳ عصر
من این هفته فقط مریض داری کردم و دو روزی هم که پسرم حالش خوب بود و رفت مهد، من کارهای بیرون و اینا انجام دادم...
حالا امروز خونه رو مرتب می کنم که از فردا شروع کنم برای هدف جدید ![]()
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
۱۴۰۱/۱۱/۸، ۱۰:۱۵ صبح
کارای دیروز
شستن یک خروار ظرف مرتب مردن کابینت ابکش ها و کابینت زیر پکیج که همه چی چپونده بودم اونجا عوض کردن و شستن سرویس خواب خودمون شستن سرویس فرنگی و روشویی سرویس ایرانی سرویس ایرانی رو اقای همسر شستن مرتب کردن ظاهر خونه بعد هم رفتیم بیرون و خرید یه سری وسایل خرده ریزه
۱۴۰۱/۱۱/۹، ۰۸:۴۴ عصر
دیروز فقط برا امروز ناهار پختم
امروز خانم کمکی اومده بود خودم فقط شیشه های شیر گل پسر رو ضدعفونی کردم لباس مشکی شستم
۱۴۰۱/۱۱/۱۴، ۰۲:۲۳ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۱۱/۱۴، ۰۲:۲۳ عصر، توسط نسیمه جااان.)
اماده کردن صبحانه +شستن ظرفای صبحانه و شام دیشب
شستن حوله های آشپزخونه شستن سرویس بهداشتی توسط همسر از سقف تا کف ![]() ناهار آماده کردم ،حین پخت جاروبرقی کشیدم در حین دوش گرفتن خودم ،شستن دیوار های حمام از جایی ک دستم رسید تا پایین ،ولی کف رو نشستم ،نمیتونم خم شم اون عصری باهمسره جمع آوری زباله ها و دم در گذاشتن الانم آماده شم برم سر کار
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
۱۴۰۱/۱۱/۱۴، ۰۲:۳۰ عصر
دیشب ظرفارو جمع کردم تو ظرفشویی ، گازو پاک کردم -___-
امروز هم ، همسر همه خونه رو جارو زد،البته جارو شارژی ![]()
تا به کجا کشد مرا ، مستی بی امان تو
![]() |