ارسالها: 4,550
موضوعها: 0
تشکر Received:
10,860 in 2,958 posts
تشکر Given: 5,610
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
13,422
الهی رز
غصه نخور، کامل درکت میکنم
منم دست تنها تنها دارم بچه بزرگ میکنم
تنها نیستی عزیزم
ایشالا زود زود پسرت خوب میشه
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Rose
ارسالها: 215
موضوعها: 0
تشکر Received:
698 in 148 posts
تشکر Given: 983
تاریخ عضویت: مرد ۱۴۰۱
اعتبار:
958
۱۴۰۱/۱۱/۹، ۰۵:۴۴ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۱۱/۹، ۰۵:۴۵ عصر، توسط کتایون خانم ۲.)
رز جان ایشاله خیلی زود حال گل پسرت خوب میشه
بچه ها من یه مشورت میخواستم، دخترم چهارده ماهشه، الان تقریبا یک ماهه که خیلللللی بغلی شده، یعنی از صبح تا شب در هر حالی باشم میگه منو بغل کن مثلا موقع آشپزی، ظرف شستن و جارو و هرچی
بنظرتون عکس العملم باید چی باشه؟ ( با توجه به سنش اگه بگم نه اشکالی داره؟ ) با اسباب بازی و اینا هم نهایت دو دقیقه سرگرم میشه
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Rose
ارسالها: 1,172
موضوعها: 1
تشکر Received:
2,215 in 593 posts
تشکر Given: 8,003
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
4,949
کتایون جان از چیزی نترسیده؟ شاید اضطراب داره؟ چون معمولا این سنی خوششون نمیاد از بغل دوست دارن آزادانه همه جارو بترکونن
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• کتایون خانم ۲
ارسالها: 1,120
موضوعها: 0
تشکر Received:
3,251 in 846 posts
تشکر Given: 4,446
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
3,744
باید این باشه بدیش بغل من گازش بگیرم مرسی
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• کتایون خانم ۲
ارسالها: 869
موضوعها: 0
تشکر Received:
2,744 in 754 posts
تشکر Given: 2,040
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
3,022
در همین حین که می خواستم از خوشیای؟! دو بچه با اختلاف سنی کم بگم پسرم یه شیشه ی دارو رو شکست،دخترمم یه کشوی کابینت رو خالی کرد.
رز
تنها نیستی.من یه جوری سرفه می کنم که بالا میارم ولی مجبور شدم نوبت دکترمو کنسل کنم چون همسرم امروز نمی تونه بیاد خونه.تنها بچه بزرگ کردن سخته ولی خب مگه راه دیگه ایم داریم؟
ارسالها: 2,744
موضوعها: 2
تشکر Received:
9,079 in 2,141 posts
تشکر Given: 5,129
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
11,097
مينو بميرم برات دختر
چقد ناراحت شدم
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Rose، مینو
ارسالها: 1,172
موضوعها: 1
تشکر Received:
2,215 in 593 posts
تشکر Given: 8,003
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
4,949
۱۴۰۱/۱۱/۹، ۰۶:۰۱ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۱۱/۹، ۰۶:۰۴ عصر، توسط خانم فسقلی.)
یکی از دوستام هست
علاوه بر خانواده خودش که همه جوره ساپورتش میکنن
خواهرشوهرهاش
مادرشوهرش
و خود شوهرش
انقدر کمکش هستن
مثلا از صبح تا شب اینور اونور بچه رو میذاره هر روز یکی نگه داره بعد خودش میره نوبت ارایشگاه و کلاس و باشگاه و لیزر و رنگ و…
یا مثلا خواهرشوهرش تکست میده بهار جان غذا نداری من فلان غذارو درست کردم بیا ببر بعد میگه نه مامان داده (مادرشوهرش)
خدایا چرا اینجور ادم های مهربونی دور ماها نیست؟ واقعا چرا؟
مینو دوتا که واقعا ادمو داغون میکنه من یک دور بعد زایمان زاییدم تو بچه داری
دست تنها
سه هفته مریض بودم یکی نگفت چته
۵ تا امپول زدم تا خوب بشم روز اول داییم زحمت کشید واقعا توان بلند شدن نداشتم روز دومی دیگه خودم با همون کمر خمیده و بچه بغل بی وسیله رفتم حداقل ماشین بود میذاشتم تو ماشین بار نمیکشیدم یا اشتباه یک مسیر ادم بره با ویزی مسیریابی چیزی پیدا میکنه دیگه تو سرما بچه بغل نیستی
تهش این شد سرما خوردیم دوتایی مون هنوز فیش فیش داریم این هفته واکسنم داره دخترم!
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Rose، پری