ارسالها: 2,744
موضوعها: 2
تشکر Received: 9,079 in 2,141 posts
تشکر Given: 5,129
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
11,097
ولي كم كردن شير به شدت روي اشتها اثر داره
ما امروز توي جاده بوديم
پسرم خواب بود و شير ساعت چهار رو نخورد
رسيديم تهران ساعت ٦:٣٠ بود من براش شيرموز پسته غليظ درست كردم وديگه شيرخشك ندادم
سر شام به شدت گرسنه شده بود اومد توي آشپزخونه بهم گفت به به
ظرف غذاشو كه بيرون اووردم خنديد رفت سمت صندلي غذاش
و مقداري كه غذا خورد واقعا ركورد شكن بود اندازه يه بچه ٥،٦ ساله غذا خورد
ارسالها: 10,766
موضوعها: 9
تشکر Received: 29,091 in 7,959 posts
تشکر Given: 44,430
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
33,760
چقدر خوب لیانه
اره منم یه موقع ها که شیر ظهرو به خاطر اینکه خیلی خوتبش میاد و یهو خوابش میبره نمیخوره وقتی بیدار میشه اشتهاش کلا زمین تا اسمون فرق میکنه
 پسر دو ساله من
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• liyane
ارسالها: 929
موضوعها: 0
تشکر Received: 2,620 in 585 posts
تشکر Given: 753
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
3,789
کژال جون و یوتاب جون برای آب نوشیدن میتونید قمقمه های نی دار لی بی لند رو امتحان کنید
نشت آب نداره و حتی اگه سر و ته هم بگیره آب نمیریزه
از این ها:
ارسالها: 10,766
موضوعها: 9
تشکر Received: 29,091 in 7,959 posts
تشکر Given: 44,430
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
33,760
پائولا جون ممنونم ازت
داره 4مدل نی دار
اما پسر من اجازه اینم نداره
بعد از وابستگی به شیشه دکترش گفت نی دار هم فعلا تا بزرگتر بشه نده اصلا
 پسر دو ساله من
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Nedaaa28، nona، Paula
ارسالها: 6,679
موضوعها: 0
تشکر Received: 20,561 in 4,948 posts
تشکر Given: 8,673
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
25,418
۱۴۰۱/۱۲/۶، ۱۱:۲۴ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۱۲/۶، ۱۱:۳۱ صبح، توسط Targol.)
الهی من بمیرم برای بچههایی که قراره از شیر گرفته شن 
بچههای طفلکی ناز  ( وای من بمیرم برای ذوق اون روز دخترم  (((((
بچهها دختر من قبلا به محض این که جایی دراز میکشیدم یا لم میدادم میومد پیشم فوری لباسمو میزد بالا. الان اصلا چیزی نمیگه فقط سرشو میذاره روم و خودشو لوس میکنه. حتی گاهی از چشمهاش میخونم چی تو دلشه اما جلوی خودشو میگیره. وای کی میدونست این بچهها انقد میفهمن؟؟؟ الهی من دورش بگردم.
یک مادر عـ.ن درآر هستم.
ولی یکی از دوستهام میگفت یه روز از سرکار برگشتم خواستم به پسرم شیر بدم، بغلش که کردم یه نگاه به بدنم انداخت و پاشد رفت. دیگه هیچ وقت نخورد. گفتم تو وااااااااقعا خوشبختی، واقعا واقعا. کاش دختر منم یه نگاه بهم میکرد اصلا یه تف هم روم مینداخت اما اونجور بغض نمیکرد  (
نونا ولی این کارو بکنیااااا، هر چی دیرتر بدتر.
من سه ماه پیش وابستگی دخترم خیلیییییی کم شده بود. اصلا محلم نمیداد. نمیدونم چرا عقلی نکردم اون موقع بگیرمش. بعد دختر نازنینم روز به روز وابستهتر شد. حالا هر چقدر حسرت بخورم چه فایده..
ارسالها: 3,491
موضوعها: 0
تشکر Received: 6,015 in 2,145 posts
تشکر Given: 4,518
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۱
اعتبار:
8,238
۱۴۰۱/۱۲/۶، ۱۱:۵۷ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۱۲/۶، ۱۱:۵۸ صبح، توسط Nedaaa28.)
وای ترگل
جاتون خالی دیشب تا صبح پسرم هر چی نخورده بود خووورد
دماغش باز شده بود دیگه ولم نمیکرد
از صبحم با خودش بازی میکنه آواز میخونه شیییر شیییر شیر
پسر ۱۹ ماه ❤
ارسالها: 10,766
موضوعها: 9
تشکر Received: 29,091 in 7,959 posts
تشکر Given: 44,430
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
33,760
۱۴۰۱/۱۲/۶، ۱۲:۱۴ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۱۲/۶، ۱۲:۱۵ عصر، توسط youtab.)
ای بگردم که اواز میخونهههههه
شارژ شده حسسابی ندا بچم
ترگل دختر تو قهرمان ترینه
 پسر دو ساله من
ارسالها: 4,457
موضوعها: 1
تشکر Received: 9,629 in 3,202 posts
تشکر Given: 3,566
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
13,743
آخی ترگل  ولی خب تقریبا گذروندینش دیگه خداروشکر
وای ندا  ) چه بامزس پسرت دارم تصورش میکنم حالش خوب شده سر کیف اومده که باز میتونه شیر بخوره و زده زیر آواز  )
دیگه کی دلش میاد از شیر بگیرتشون تو این حالت؟ مثه نونا که تا خواست بگیره مادمازل گفت شیرشیری میخوام
ارسالها: 6,679
موضوعها: 0
تشکر Received: 20,561 in 4,948 posts
تشکر Given: 8,673
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
25,418
۱۴۰۱/۱۲/۶، ۱۲:۱۸ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۱۲/۶، ۱۲:۱۹ عصر، توسط Targol.)
وای ندا میبینی بعد مریضی که سر حال میشن چقددددد خوبه؟؟؟ ادم احساس میکنه دنیا تو مشتشه  ) شبیه حس آشتی بعد از قهر تو دوران جوانیه. الان ولله آشتی هم حس خاصی نداره  )
ارسالها: 513
موضوعها: 0
تشکر Received: 1,514 in 353 posts
تشکر Given: 372
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
1,758
ترگلی دخترا خوب شدن؟
دختر من بعد 12 روز که خوب داروهاشا خورد و سوپ و آبمیوه را بخاطر زود خوب شدن خورد بالاخره خوب شد
به مامانیم گفته نمیدونم چرا مریضیم اینقد طولانی شده خسته شدم
به عشق اینکه خوب بشه واسش تولد بگیریم 12 روز هیچ خوراکی نخورد و وقتی رفتیم واسش کیک تولد بگیریم تو ماشین 3 تا شیرینی کامل خورد
بچه ام دلش میخواست و انگاری عطش داشت
منم کیف دنیا را کزدم و تولدشا با 10 روز تاخیر گرفتم
|