خونه تکونی

[liyane]

امروز
تراس رو چيدم و تمام چوب پلاست هارو دستمال كشيدم
در شيشه اي تراس رو هم دستمال كشيدم و برق انداختم
كل ملافه هارو شستم
شيشه ي پنجره آشپزخونه رو هم از داخل و بيرون دستمال كشيدم
اتاق پسرمم گردگيري كردم
اتاق مهمان رو هم گردگيري كردم
ديشبم تمام درهاي كابينت رو دستمال كشيدم
ماشين ظرفشويي رو هم تميز كردم
فقط مونده زير تخت پسرم رو جارو و تي بزنم و خونه تكوني رو تموم كنم
آقا مبلاي من ديشب رسيد خونه رو بوي خوش چوب برداشته انقد حس و حال عيد رو گرفتم كه جو شديدا گرفتتم و فقط دارم تميز ميكنم

[youtab]

لیانه مبارک باشههههه مبلات
عکس عکس
بدوووووووو

[نسیم64]

وااااای مبارکه لیانه جون.حالتو خریدارم

[liyane]

يوتاب و نسيم جون مرسي عزيزاي دلم
براي ميزها شيشه سفارش دادم بياد عكسشو ميذارم
ولي تنوع و تميزي روح رو جلا ميده

[Elhamgoli]

وای شیدا خیلی خندیدم 
مهتا جان بیا بغلم این دخترا ب من استرس دادن من همون موقع تو بیمارستان برا طبقه بالا لیست نوشتم دیدم به به چ زود تموم شد   لیست نوشتن ک کاری نداره ولی از حجمش گرخیدم ی صفحه پشت و رو نصف خونه

[رخشید]

الهام جان تو فقط پنجره هارو تمیز کن بشین از ویو لذت ببر

[Mari90]

خب بگم براتون که مچ دستم از دیروز درد می‌کنه و یعنی خداحافظ خونه تکونی خخ
من که در اوج خداحافظی کردم
شماها ادامه بدین

[رخشید]

خداروشکر یک رقیب از دور رقابتهای کاپ خارج شد
الان مری میاد منو میزنه

[youtab]

منم از همون شب که دعوام کردین تعطیل کردم کلا 

[رخشید]

خداروشکر

ایشالا بقیه هم به عقل بیان رها کنن
الان چند روزه ترگل غیبتهای مشکوک داره