وای نونا جونم چه داستانی شد این از شیر گرفتن مادمازل..بنظرم دو روز بنداز عقب، مریض داری و از شیر گرفتن بچه باهم خیلی سخت میشه
|
گپ و گفت مامانهای 1401
|
|
وای نونا جونم چه داستانی شد این از شیر گرفتن مادمازل..بنظرم دو روز بنداز عقب، مریض داری و از شیر گرفتن بچه باهم خیلی سخت میشه
۱۴۰۱/۱۲/۱۶، ۰۱:۲۳ عصر
سوغی جان دیگه الان استارت زدم نمیتونم کاری کنم
۱۴۰۱/۱۲/۱۶، ۰۱:۳۰ عصر
الهی نونا به سلامتی
الهی راحت و بی دغدغه بگذره و تموم بشه عزیزم بیا خبر بده بهمون
پسر دو ساله من
۱۴۰۱/۱۲/۱۶، ۰۱:۴۰ عصر
نونا جان خودت خوبی؟
همسرت بهترن؟ امیدوارم به بهترین شکل برای همتون بگذره (میدونم از من انتظار احوال پرسی نداری ولی خب برام مهمی برای همون پرسیدم )
۱۴۰۱/۱۲/۱۶، ۰۲:۰۲ عصر
واییی صنوبر اصلا از تو توقعی ندارم تو الان نیاز به استراحت داری مامان قشنگ
۱۴۰۱/۱۲/۱۶، ۰۲:۰۵ عصر
نونا جون برات ارزوی موفقیت دارم مرحله سختیه
خود مادر هم از لحاظ روحی درگیره و اسیب میبینه و عذاب وجدان هم داره انگار تازه بعدش که انجام شد من خودم دلم برای شیر خوردن پسرم تو بغلم تنگ میشد و یه دل سیر تا چند روز گریه میکردم
۱۴۰۱/۱۲/۱۶، ۰۲:۰۸ عصر
مهرآسا خود من از صبح گریم گرفته چندبار
همسرمم دعوا کردم تازه دخترم ولی ممارستش زیاده چند بار اومده کشیده پایین کل سینه رو جسب مشکی زدم ( خوبه تازه دو تا ضربدری نردم) از روی چسب میخواد بخوره در تلاشه بکنه جسبا رو
کاربرانی که از این پست تشکر کردند• elham، mahtakhanoum، mehrasa20001، Nedaaa28، Sufii، Targol، youtab
۱۴۰۱/۱۲/۱۶، ۰۲:۱۰ عصر
برو یه جا که نبینتت
من روزا سرکار بودم ولی شبا بدون شیر دادن نمیخوابید دو هفته تمام همسرم شبها بغل کردش تو خونه چرخوندش تا بخوابه و شیر نخوره توبغلم دکتر پسرم میگفت اگر بیاد بغلت با اینکه نصف شب تاریکه ولی بوی بدن مادر باعث میشه شیر بخواد و باید پدر بغل کنه و بخوابونه سخت بود ولی گذشت
۱۴۰۱/۱۲/۱۶، ۰۲:۵۷ عصر
نونا چرا تلخك رو نماليدي؟
تلخك رو بزن بذار بياد بخوره از طعم تلخش بدش بياد |