امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ خانم های باردار
لیانه جان انشالله که یه زایمان راحت فردا داری .بلاخره به اخر راه بارداری رسیدی.الهی که خیلی اذیت شدی سر ویار و ضعفی که داشتی ولی بلاخره تموم شد و فردا گل پسرت تو بغلت هست Heart

حس و حالت تو روز اخر چیه .کلا روز اخر باید چی کار کنیم  Big Grin.اینقدر که این چند وقته  بچه های بالای لیست زایمانهاشون یهویی شد نشد از کسی بپرسیم برنامه های روز اخر چی هست.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Hami99، lili_61، liyane، mona70، Nedaa28، Roshanak7367، Sahraa71، Seti69، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
سلام مامانا امیدوارم حالتون عالی باشه
شماها چه فولیک اسیدی استفاده کردین؟ از چه برندی راضی بودین و معده تون اذیت نکرده
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • lili_61، liyane، mona70، Roshanak7367، Sahraa71، youtab، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
سلام به همه
لیانه جون ایشالله ک زایمان راحتی داشته باشی
وای که چقد دلم میخواست منم الان هفته ۴۰ بودم
یوتاب جون خداروشکر بابت خوب شدن گل پسرت
ب این فکر میکنم وقت زایمان من اینجا کسی هست از من بپرسه زایمانت چطور بود؟ چرا بعد من کسی نیومد اخه
راستی من از بوی غذا بدم میاد دکترم برا تهوعم روزی دوتا دمیترون نوشته ک نخوردم
نمیدونم بخورم یا نه ضرری داره
اگ بخورم شاید بهتر بشم بتونم درس بخونم نه؟
ولی سلامتی بچم مهمه برام
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Hami99، lili_61، liyane، mona70، Roshanak7367، Sahraa71، youtab، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
ایانه جون ایشالا زایمانت عالی باشه عزیزم
سروناز جون هیچ چیز خاصی نیست لحظه آخر من تا ده شب سرکار بودم خوابمم نبرد تا ساعت ۳ که رفتم واسه زایمان، فقط شب غذای سبک بخور ده ساعتم ناشتایی رو رعایت کن
رخشید جان من ایرانی مصرف میکردم بعدشم فولیک یوروویتال که خیلی خوب بود
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • atefehjjjjjjj، Hami99، lili_61، liyane، mona70، Roshanak7367، Sahraa71، youtab، رخشید، سروناز، شماره مجازی تیندر، کتایون خانم
پاسخ
ممنون از جوابتون دخترا
پس مثل اینکه راهی نیست باید صبر کنم این ویار لعنتی خودش تموم شه . الان ۱۲ هفته ام . ایشالا تا آخر تیر که سه ماهم تموم میشه از تهوعم خلاص شم
یه چیزی در مورد زایمان بگم . من زایمانم طبیعی بود. ۳۸ هفته و ۲ روز بودم که زایمان کردم. و اینکه من ۱۰ روز قبل از زایمانم پدرم از دست دادم و شرایط روحیم تو بدترین حالت ممکن بود .
از شب قبلش یه دردی مثل پریودم داشتم که خب کاملا قابل تحمل بود و مداوم نبود. روز بعدش بعد از ناهار حدودا ساعت ۳ اینا ، دیدم انقباض در حدی بود که یکم نشستن برام سخت شد . وقتی درد داشتم دراز میکشیدم و یکم راه میرفتم. ساعت ۷ بود دیگه حس کردم باید برم بیمارستان . طول دردام به ۲ دقیقه رسید و دیگه به نظرم داشت زیاد میشد. ۷و نیم رسیدم بیمارستان مریم کرج . رفتم زایشگاه معاینه شدم گفتن رحم ۳ سانت باز شده و خیلی خوبه
ساعت ۹ شب بود که حس کردم درد انقد زیاده و کمرم داره از وسط نصف میشه . ولی بازم بین دردا یه فاصله ای بود که بشه جون گرفت برای درد بعدی. که اون موقع معاینه کردن و گفت ۶ سانت شده . که گفتم دیگه نمیتونم تحمل کنم و بی دردی میخوام. ساعت ۱۰ و نیم دکتر بیهوشی اومد و دارو برام تزریق شد که اون موقع فکر کنم ۸سانت بود رحمم . ساعت ۱۱ و نیم دکترم اومد بالاسرم و ۱۲ و ربع بود که پسرم به دنیا اومد .
به نظر خودم روند زایمانم خیلی خوب بود و ماما هم همینو گفت . ولی از زمانی رحمم ۸سانت شد تا به دنیا اومدنش تقریبا ۲ساعت طول کشید . که دکترم میگفت با اون سرعتی تو داشتی اول زایمان این خیلی زیاد بود .
البته چنتا دلیل داشت . اول اینکه پسرم خیلی بالا قرار گرفته بود تو رحمم و سخت اومد پایین . دقیقا زیر سینم بود
دوم اینکه به دلیل شرایطی که گفتم و کرونا ، ماه آخر اصلا نتونستم برم پیاده روی و این به نظرم خیلی مهم بود
سوم اینکه بندناف دور گردن پسرم پیچیده بود و اکسیژن کم شد و ضربان قلبش اومد پایین . اینا باعث شد بعد از به دنیا اومدن گریه نکرد و دو شب nicu بستری بود .
که موقع زایمان وقتی دکترم گفت ضربان قلب جنین افتاد انقد ترسیدم و حال خودم بد شد که نمیتونستم دیگه همکاری کنم برای زایمان. و با ساکشن بچه رو کشیدن بیرون و ۵تا بخیه خوردم .
خلاصه خود روند زایمانم زیاد خوب نبود . ولی به محض به دنیا اومدن پسرم یه حس سبکی و راحت شدنی بود که قابل توصیف نیست. فکر کنم طی ۴ روز بخیه هام خوب شد وکارامو عادیمو از روز بعد زایمانم انجام دادم و من فقط شب اول مسکن استفاده کردم . وقتی اومدم تو بخش خودم راه میرفتم . نیاز به کمک نداشتم .
دو تا هم اتاقی داشتم . اونهم طبیعی زایمان کردن . یکیشون مثل من بود حالش خوب بود . ولی اون یکی یه قدم نمیتونست راه بره . و به خاطر آمپول بی حسی که زده بود میگفت از گردن تا کمرم کلا درد دارم . ولی خب من بعدشم هیچ دردی نداشتم تو ناحیه کمر یا گردن .
البته اینایی که گفتم برای تبلیغ زایمان طبیعی نبود . تجربه خودم بود . از خیلیا شنیدم که بعد آمپول بی دردی خیلی عوارض دارن . ولی من هیچ مشکلی نداشتم و کاملا راضی بودم .
ولی الان هنوز تصمیمی نگرفتم که طبیعی زایمان کنم یا سزارین. ولی دکترم میگفت چون فاصله زایمانم کمه ، شرایطم قابل پیش بینی نیست خیلی، تا ماه های بالاتر بشه تصمیم گرفت
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، atefehjjjjjjj، Hami99، lili_61، liyane، mona70، Nedaa28، nona، Roshanak7367، Sahraa71، Seti69، youtab، سروناز، شماره مجازی تیندر، کتایون خانم
پاسخ
مرسی نونا جونم.دخترت خوبه ؟شرایط عادی شده برات ؟

ماشالله به روحیه و شجاع بودنت بهاره جون .من اگر با این شرایط زایمان میکردم  اصلا دیگه سمت طبیعی نمیرفتم.البته همین الان هم واقعا از ترسی که دارم میخوام سزارین بشم هم واسه نی نی هم خودم .۳۲ سال پیش منم با دستگاه به دنیا اومدم و از این مدل اتفاقا میترسم.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، atefehjjjjjjj، Hami99، lili_61، liyane، mona70، Roshanak7367، Sahraa71، youtab، شماره مجازی تیندر، نسیمه جااان، ♡بهاره♡
پاسخ
مرسی سروناز جون
نه هنوز بهتر از هفته اوله اما همه چی بستگی به دخترم داره یه شب و‌روز کامل نمیخوابه یه شب و روز میخوابه وقتایی که نمیخوابه همش بی تابه مدام باید بغلش کنم و شیر بدم وقتاییم که خوابه مدام مجبورم دو ساعت یبار بیدارش کنم با بدبختی یه چند قطره شیر بخوره
از همون هفته قبل هم برگشتم سرکار بصورت دورکار بنظرم اشتباه کردم واقعا با نی نی به این کوچولویی نمیشه کار کرد فعلا با بدبختی دارم مدیریت میکنم
مخصوصا که کمک هم نداشتم مادر همسرم اومد سه روز اول مریض شد روونش کردم خونشون بنده خدا توان نداشت
دیگه خودمم و خودم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Arezoo1984، atefehjjjjjjj، Hami99، lili_61، liyane، mona70، Nedaa28، Rose، Roshanak7367، Sahraa71، Seti69، youtab، سروناز، شماره مجازی تیندر، کتایون خانم
پاسخ
نونا مرسی جواب دادی
من با یوروویتال معده درد میگیرم، از ایرانی ها هم نمیدونم محصول کدوم شرکت بهتره و سازگارتره
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • lili_61، liyane، mona70، Roshanak7367، Sahraa71، youtab، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
رخشید جان من دو سال ایرانی مارکای مختلف خوردم برای من همشون اکی بودن بنظرم بگیر یه برگ اگه نساخت عوضش کن
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Hami99، lili_61، liyane، mona70، Rose، Sahraa71، youtab، رخشید، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
نونا جونم انشالله که زودی شرایط خوب بشه.ببین واسه شیر از دکتر اطفال بپرس اگر وزن گیری دخترت خوبه لازم نیست هر دوساعت بیدارش کنی.ولی در کل شرایط سختیه دست تنها تازه بخوای کار هم بکنی.اگه امکانش هست یکی دوهفته مرخصی بگیر تا ۴۰ روز از زایمانت بگذره .دوران نوزادی هم تموم بشه.تو کلاس به ما میگفتن تا ۴۰ روز شما زائو هستین باید حواستون به خودتون باشه.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، 2015، Hami99، lili_61، liyane، mona70، nona، Rose، Sahraa71، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 10 مهمان