ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received:
30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
۱۴۰۰/۱۰/۲، ۱۱:۵۷ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۰/۲، ۱۱:۵۹ صبح، توسط nona.)
لی لی جون خیلی مبارکه عزیزم
فقط تلاش کن نی نی داره یاد میگیره تازه سینه گرفتن و مکیدن رو حتما با دست آزادت سینه رو در طول شیردهی بگیر به سمت دهنش
اصلا هم با شیشه شیر خشک نده اگه قصد داری شیر خودت رو بدی
با قطره چکون یا کاپ بده
اما اگه میخوای شیرخشک هم بدی بعد یه ماه میتونی شیشه هم یکی دو بار طول زوز بدی
ضمنا اینقدر تلاش باید بکنی که بگیره
من تو بیمارستان از صبح ساعت ۸ تلاش کردم بلاخره ساعت ۳ بعداز طهر ۱۵ دقیقه مداوم مکید باز دیگه تا شب نمیتونست بمکه حدودای ۳ صبح دوباره ده دقیقه تونست بگیره تازه اصلا شیرم نداشتم خالی خالی میمکید طفل معصوم
شما که شیر داری حتما بهتر میگیره
ارسالها: 65
موضوعها: 0
تشکر Received:
560 in 65 posts
تشکر Given: 1,051
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
560
۱۴۰۰/۱۰/۶، ۰۳:۵۹ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۰/۶، ۰۳:۵۹ صبح، توسط Roshanak7367.)
لی لی جانم بعد یه مدت طولانی اومدم اینجا ببینم همه زایمان کردن یا نه دیدم شما تازه زایمان کردی الهی به سلامتی....الهی شاهد موفقیتهای دختر گلت باشی...مرسی از دعات برای من که هنوز به یادمیَ
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received:
30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
روشنک جون کاش هر موقع حالت کمی بهتر شد بیایی دوباره
خیلیا مدام به یادتیم عزیزم
ارسالها: 627
موضوعها: 0
تشکر Received:
2,709 in 516 posts
تشکر Given: 3,776
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
2,787
۱۴۰۰/۱۰/۶، ۱۱:۵۲ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۰/۶، ۱۱:۵۳ صبح، توسط Seti69.)
سلام به همه من ۲۹،۹ زایمان کردم وگل ددخترم ۳،۵۰ دقیقه صبح به دنیا اومد،بچه ها من شیرم کنه انگار روز دوم بردمش دکتر از بس گریه کرد و نخوابید ، شیر خشک داد بهش، گفت هرچند ساعت بدم بهش الانم دارم میدم ، ولی خیلی عذاب وجدان دارم ، هرچیم بقیه میگن انجام میدم، قطره شیرافزا و عرق رازیانه و .... نمیدونم دیگه چی کنم
مبارکت باشه لیلی جان
ارسالها: 7,835
موضوعها: 7
تشکر Received:
20,218 in 5,384 posts
تشکر Given: 8,760
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,701
مبارک باشه ستی جان ،قدمش مبارک باشه براتون عزیزم
گلم زایمان طبیعی شدی؟اگه طبیعی بودی لطفا تجربه ی زایمان ت رو برامون بگو
البته ک من الان نه باردارم نه چیزی

ولی انتخابم طبیعی هست و میخام بدونم چطور بوده واسه ی شما
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
ارسالها: 627
موضوعها: 0
تشکر Received:
2,709 in 516 posts
تشکر Given: 3,776
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
2,787
۱۴۰۰/۱۰/۶، ۰۱:۲۶ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۰/۶، ۰۱:۳۰ عصر، توسط Seti69.)
ممنونم نسیمه جان و الهام گلی، روشنک عزیز خدا به دلت صبر و قرار بده
آره نسیمه جان طبیعی زایمان کردم و راضی ام، اینجوری شد که من ۲۸ام رفتم پیش دکترم برای مراقبتم که شده بود هفته ای یه بار، اونروز ازش خواستم معاینه م کنه ببینه دهانه رحمم باز شده یا نه که گفت ۱ سانت هستش و ... بهم اولتیماتوم داد تا ۲ دی که اگه دردات شروع نشد یا برو بستری شو یا سز، دیگه من اومدم خونه و فردا صبح ترشح صورتی دیدم ، رفتم بیمارستان اونجا معاینم کرد (به صورت وحشیانه ای) خیلی دردم اومد ، افتادم رو خونریزی ولی کم بود ،گفت ۲ سانتی، برو بستری شو،منم ترسیدم زنگ زدم ماما همراهم گفت نه بستری نشو پاشو بیا مطب ،رفتم اونجا ماما معاینم کردو گفت خوبه وضعیت خودتو بچه نگران نباش لازم نیست بستری شی که اگه بستریت کنن چون درد نداری آمپول فشار میزنن و سختت میشه، منم به حرفش گوش کردم و رفتم خونه ، دیگه کم کم کمردردام شروع شده بود ،خورد خورد درد داشتم تا۸ شب که شدید شدن،شدید شدن تا ۱۰،۳۰ تحمل کردم که دیگه دردام منظم شده بود دقیقا ۳،۴ دقیقه درد نداشتم بعد ۱ مین درد وحشتناک
اینجا زنگ زدم مامام گفت اگه دردات منظمه برو بیمارستان، دیگه پاشدیم با شوهرم رفتیم اونجا معاینم کردن گفتن ۴ شدی و بستری
دردام زیادو زیادتر میشد ، تا اینکه بی دردی اسپاینال برام زدن یکی دوساعتی درد نداشتم بعد دوباره شروع شد و دخترم به دنیا اومد
کلا از ۱۱،۳۰ رفتم بیمارستان تا ۳،۵۰ دخترم به دنیا اومد
بخیه هم مامام بهم گفت۵تا خوردی
از روز اولم سرپام،ضعیف شدم ولی از پس کارام براومدم، فکر کنم ضعیفی برای سز هم پیش میاد دقیق نمیدونم
ارسالها: 7,835
موضوعها: 7
تشکر Received:
20,218 in 5,384 posts
تشکر Given: 8,760
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,701
ستی جان بسلامتی
چه کار خوبی کردی بستری نشدی زود
و اینکه بی حسی اپیدورال گرفتی
مرسیکه گفتی تجربه ت رو
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎