ارسالها: 29
موضوعها: 0
تشکر Received:
274 in 29 posts
تشکر Given: 18
تاریخ عضویت: تير ۱۴۰۰
اعتبار:
274
عاطفه من هنوز دردم شروع نشده . با اینکه روغن کرچک ، شربت زعفرون خوردم . پیاده روی کردم . اسکات زدم ولی هنوز هیچ خبری نیست .
فردا صبح میرم بیمارستان . دیگه نمیدونم قراره آمپول فشار بزنن یا چی . اصلا روندش چجوریه ؟ کسی اطلاع داره بهم بگه
انقدر استرس دارم
ارسالها: 1,733
موضوعها: 0
تشکر Received:
5,714 in 1,177 posts
تشکر Given: 1,195
تاریخ عضویت: تير ۱۴۰۰
اعتبار:
6,046
عه
انشالله که چیزی نیس
استرس نداشته باش
واسه اولی هم تجربه داری دیگه
من راستش نمیدونم
ارسالها: 3,962
موضوعها: 0
تشکر Received:
9,992 in 2,583 posts
تشکر Given: 21,346
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
11,818
بهاره جان اصلا نگران نباش
استرس هم نداشته باش
به ماماهای بیمارستان اعتماد کن
بسلامتی و راحتی زایمان کنی
فاطمه هستم
ارسالها: 1,733
موضوعها: 0
تشکر Received:
5,714 in 1,177 posts
تشکر Given: 1,195
تاریخ عضویت: تير ۱۴۰۰
اعتبار:
6,046
بهاره جون انشالله که تا حالا زایمان کرده باشی
گل پسرت صحیح و سالم بغلت باشه عزیزم
بیادتم
ارسالها: 29
موضوعها: 0
تشکر Received:
274 in 29 posts
تشکر Given: 18
تاریخ عضویت: تير ۱۴۰۰
اعتبار:
274
سلام . من اومدم . دیروز صبح بدون هیچگونه علائم زایمان اومدم بیمارستان قائم کرج . از ساعت ۸ و نیم آمپول فشار برام شروع کردن و ۱۰ و ربع بود که ریز ریز دردام شروع شد و یکم بعد کیسه آبمو پاره کردن. کم کم دردام شدید شد تا ساعت ۱۲ . از اون موقع پیاده روی کردم و خواستم برام بی حسی بزنن که دکترم قبول نکرد و گفت روند زایمانت خیلی کند میشه . خیلی عبصانی بودم که چرا نذاشت بی دردی بزنم . ولی به جاش برام پتیدن زد . البته من نمیدونستم چیه . خودش گفت هم دردات کمتر میشه و هم روند زایمانت تندتر میشه . دردام یکم کمتر شد و خب بین دردا فرصت استراحت بود . و ظرف ۲ ساعت دهانه رحمم از ۴ سانت به ۸ سانت رسید . فاصله دردا تقریبا ۳ دقیقه بود . ساعت ۲ و نیم ظهر دردام شدید شد . گفتم حس دفع دارم . رفتم رو تخت زایمان و ۵ دقیقه مونده به ۳ پسرم به دنیا اومد . فکر کنم با ۴ بار زور زدن پسرم اومد . خداروشکر درد بود ولی پسرم زود به دنیا اومد . البته کوچولو هم بود . ۲۶۰۰ وزنش . بخیه هم خوردم ولی نمیدونم چندتا . ولی خداروشکر الان خوبم . خودم تونستم از اتاق زایمان بیام بیرون و بعدش مشکل خاصی نداشتم . درد و خونریزیم هم خیلی کمه . ایشالا تا ظهر هم میرم خونه .
تو لحظه زایمان واسه همه چشم انتظارا دعا کردم که مادر شدن تجربه کنن . مخصوصا لیلیا جان . همین طور عاطفه که ایشالا زایمان راحتی داشته باشه .
ارسالها: 7,835
موضوعها: 7
تشکر Received:
20,218 in 5,384 posts
تشکر Given: 8,760
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,701
بهاره جان قدمش مبارک باشه عزیزم
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received:
22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
۱۴۰۰/۱۰/۲۵، ۱۰:۴۵ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۰/۲۵، ۱۰:۴۵ صبح، توسط Rose.)
بهاره جان خیلی مبارک باشه و قدمش پر از خیر و برکت باشه عزیزم
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 3,962
موضوعها: 0
تشکر Received:
9,992 in 2,583 posts
تشکر Given: 21,346
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
11,818
بهار جان مبارکه،قدم گل پسرت پر خیر و شادی باشه
فاطمه هستم