ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received:
30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
۱۴۰۱/۲/۲۸، ۱۱:۴۵ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۲/۲۸، ۱۱:۴۶ صبح، توسط nona.)
نه ترگل قویتر از قبل ادامه داره امروز دقیقا روز پنجمه
ترگل جون یکم از پرستار دخترا بگو بهم امید بده
هرچند تقریبا رو موضع استعفا هستم بیشتر
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Targol
ارسالها: 10,766
موضوعها: 9
تشکر Received:
29,091 in 7,959 posts
تشکر Given: 44,430
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
33,760
سلام به همه
اومدم طبق معمول غر بزنم یه عالمهو از عروسی دیشب بگم
ما حدود 8 رسیدیم پسرمم تو ماشین یکساعتی رو خوابید
اونجا باغ بود اما بیشتر مراسم توی سالنش بود
کلا پسر من از بدو تولد بسیااار بابایی بود و همیشه وقتی باباش هست کلا میخواد بغلش باشه و خیلی طرف من نمیاد
نمیدونم چرا دیشب از ماشین که پیاده شدیم کلا تا اخر عروسی از بغل من هیچجا نمیرفت
حتی چندین بار باباش بغلش کردکه گوله گوله اشک میریخت که بیاد بغل من
بغل خ ش ها و م ش هم نرفت اصلا
یا اگه گرفتنش گریه شدید کرد!!!!!!!!!!!!
خلاصه یکم اونجا بهش موز دادم سر شامم یه ذره از مغز جوجه دادم بهش نخورد یکم گوشت باقالی پلو دادم خورد هی هم اوماوم میکرد که یعنی میخوام منم چندتا تیکه کوچولو گذاشتم دهنش همین
شیر خودشم که خورد دوبار و اب
باقالی پلو هم اصلا ندادم حتی برنج خالیشو
بچه خیلی خسته بود هی خوابش میومد من میومدم تو باغ راهش میبردم تا بخوابه هی در سالن باز و بسته میشد صدای موزیک میومد نمیخوابید، اخه خوابش خیلییییی سبکه
دیگه اومدیم تو ماشین خوابید تا خونه حدود 40دقیقه
اومدیم خونه بیدار شد گریه شدیییییید یعنی تا خود ساعت 3 فقط جیغ زد و گریه کرد
ساعت 3 قطره دادم برای دلش بالا اورد یه عالمه هر چی از ظهر خورده بود
بعد اروم تر شد تا ساعت 5بازی کرد و به زووور خوابید
دیگه منم دلم سوخت گفتم هی نپره بچه از 5 تا 10 رو پام بود
خودم دارم از کمر درد میمیرم دلم میخواد یکی قولنجمو بشکنه
امشبم تولد خ ش گسطی دعوتیم که شوهرش خونه مامانش گرفته سورپرایزی با کلی تدارک اما من به همسرم گفتم ما نمیایم خودت برو زشته
شکمشم سفت شده از صبح هی با زور مدفوع کرده
حالا گفتم براش سبزیجات بپزم با یکم کره بدم بچمو
اینم از عروسی بعد 4سال ما...
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received:
30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
۱۴۰۱/۲/۲۸، ۰۲:۵۶ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۲/۲۸، ۰۲:۵۷ عصر، توسط nona.)
ترگل چند تا دکتر ببرم اولین شب بردیمش عرفان روز بعد آنلاین دکتر صادقی ویزیت کرد امروزم نوبت دکتر خودشه هرچند دیروز ویزیت تلفنی کردم باهاش
همشون همین قطره ها رو فقط میدن
نه اب خورم نیست غذا هم که رسما تعطیل
یوتاب داغون میشی رو پا که
ترگل از عهده غذا دادن بهشون برمیاد؟ از کی دقیقا میاد تا کی؟ بعد میشه بگی چقدر توافق کردی؟
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Targol، youtab
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received:
30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
برعکس ترگل من همیشه و اکثرا تو دوران کرونا ویزیت انلاین کرفتم خودم یا خانواده خیلی خیلی راضی بودیم البته با دکترایی که میشناختیم
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Targol، youtab
ارسالها: 627
موضوعها: 0
تشکر Received:
2,709 in 516 posts
تشکر Given: 3,776
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
2,787
سلام بچه ها دخترمن دیشب تا صبح تو خواب همش سینه میخواست و دست و پاشو محکم میکوبید به تشک، نمیدونم چش بود تا حالا اینجوری نکرده بود ، شما تجربه ای دارین؟
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• youtab
ارسالها: 1,251
موضوعها: 0
تشکر Received:
6,784 in 1,210 posts
تشکر Given: 4,526
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
6,938
ستی جان گرمش نبوده؟ دیشب پسر من خیلی گرمش بود گریه میکرد
دمای خونه رو اوردم پایین خوابید
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Seti69، youtab