بیاید باهم خونه مون رو تمیز کنیم

[Nedaaa28]

صبورا واقعا رفته رو اعصابم ولی دلم میخواد حرص بخورم
آخه زیر تخت و سقف کی هر هفته تمیز میکنه
من باز خونه ام پر خاکه
دو روز پیش گردگیری کردم
دیگه انگیزه ندارم وقتی اینهمه خاک میاد دو روزه
امروز فقط یه آبگوشت بار گذاشتم

[Mari90]

والا من که صبورا را دیگه نمی‌بینم
دیدنش هم استرس میده به آدم
چقدر زمین و دیوار و سقف رو طی می‌کشه!! با دیدنش خسته میشم اصلا هم انگیزه نمیده بهم
ولمون کن توروخدا
من پنجشنبه مهمون داشتم اساسی همه جا را تمیز کردیم سعی کردم حالتشو حفظ کنم
بهترین راه برای تمیزی خونه، دعوت مهمونه

[2015]

ماهور،نسیمه کارایی که شما کردین یه خونه تکونی اساسی برای من محسوب میشه...چه خبره بابا...
من فقط روتین میرسم انجام بدم.گازم از اول هفته می‌خوام تمیز کنم نرسیدم

[youtab]

سلام من اومدم
دیروز م ش و خ ش جان پیر رو بردن از ساعت 1 تا 5:30 خونشون منم...
اشپزخونه: تمیزی گاز اساسی، تنیزی بیرون یخچال و لباسشویی، جارو و تی و دستنال و گردگیری، مرتبی کشو ها، جابجایی ظروف شسته داخل ابچکون که داشت میریخت دیگه از پری، اب دادن گلدونا، جابجاییه خرید ها و مرتبیه داخل یخچال و فریزر، شستن و بسته بندی و جابجایی مرغ ها، بسته بندی سبزی. پلو و اش و قورمه و گذاشتن در فریزر، تمیز کردن و پر کردن جا ادویه های نصفه و خالی شده، تنیز کردن حسسسابی سرخکن، شستن کتری و قوری
سالن: مرتب کردن، جارو، تی و دستمال کف و گردگیری حسابی، تنیزی شوفاژها و کلید پریزها، دستمال کشیدن در ورودی از داخل فقط، دستمال کشیدن جاکفشی، شستن پارچه زیر اسباب‌بازی های پسری، شستن پولیشیهاش توی ماشین، تمیز کردن غیر پولیشیاش از ترس ویروسا، مرتب کردن ملافه روی مبلها
اتاق خودمون: فقط جارو و گردگیری و دستمال دیوار کنار در حمام، شستن حمام از بالا تا پایین
اتاق پسر جان: جارو و گردگیری و مرتب کردن اسباب بازی هاش، مرت کردن پایین کمد دیواری، نوشت لیست کم و کسریای قطره ای و کرمیش
شستن عمییییق دستشویی از بالا تا پایین با وایتکس
ابرو و موهای صورت، پاک کردن لاک پام و حمام خودم، زدن لاک صورتی پاستیلی به پام
دیگه م ش ز زد که پسر بیدار شده 
اما اصلا خسته نشدم واقعا دلم تمیزی میخواست

[نسیمه جااان]

خسته نباشی یوتاب جان ♡

[Mari90]

یوتاب خسته نباشی
خونه تکونی عید بوده

[صنوبر۷۱]

خدا قوت یوتاب وای چقدر زحمت کشیدی

[youtab]

مرسی بچه ها ازتون
به خدا مری جون خونم چرک میبارید، خ ش شب فبلش خونمون بود میگفت نه بابا خونت تمیزه که فقط مبلاو میزارو اینجوری چیدی به نظرت میاد
اما دروغ چرا ظاهرو یه دستی کشیده بودم
یکم دیگه مینشستن ابروم میرفت

[Targol]

یوتاب جون صبورا رو گذاشتی تو جیبت. خدا قوت
من امروز زیر تخت و تراس و حموم رو تمیز کردم. هنوز گوشه‌های پنهان حموم مونده )

[youtab]

ترگلی از ترسم اصلا نرفتم نگاش کنم به خدا
برم میدونم خوره میوفته به جونن