ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
۱۴۰۱/۸/۱۹، ۰۱:۲۷ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۸/۱۹، ۰۱:۳۲ صبح، توسط nona.)
شیطون خانم ماهی رو همسرم گیر داده نیست که خودش عاشق ماهی بود همیشه کلی ماهی میخرید عیدا الانم به بهانه دخترم میخاد بگیره در حقیقت واسه خودش  وگرنه من اصلا با ماهی ارتباط نمیگیرم یعنی دلمم میسوزه براشون
سوفی جان بهرحال بازم شرمنده بابت تاخیر
تو قطعا یه مامان فوق العاده میشی خوشا بحال پسرت
واقعا موندم بخدا اونروز تو محوطه نشسته بودم به دخترم عصرونه میوه بدم
چند تا موزم خریده بودم تو نایلون تو کیفم بود باورتون نمیشه یه پسر حدودا دو سال و نیمه (۲۷ ماهش بود) با باباش داشت بازی میکرد بستنی به دست یهو اومد طرفم بهم گفت موز بده یدونه دادم قربونش بشم ماشالاش باشه باور کنید زیر یک دقیقه خوردش گفت یکی دیگه اون یکیم دادم بدو بدو در حال بازی خورد
باباش عدرخواهی کرد گفت عاشق خوراکیه گفتم نوش جونش دست راستش رو سر دختر من  من با کلی سرگرمی داشتم به دخترم یه هلو انجیری میخوروندم  کی بشه واقعا با جون و دل بخوره نمیدونم
ارسالها: 1,530
موضوعها: 0
تشکر Received: 5,626 in 1,212 posts
تشکر Given: 1,388
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
6,224
نونا جون خوشحالم برگشتی 
فاطمه من پسرمو امسال مهد فرستادم پیش 1 میشه
البته اون تایمی ک مهده من سرکارم و از لحاظ اینکه ازاذ باشم فرقی ب حال من نداره ولی برا خوذش خیلیی خوبه کلی کارای هیجان انگیز مبکنن ک من یک دهمشو خونه انحام نمبدادم براش
مریضی هم ب هر حال ما با بقیه در ارنباطیم و بچه های من مهدم نمیزفت هی مریض میشدن
دکتر بچه هامم مبگه خواه ناخواه وقتی برن تو اجتماع با ویروس مواجه میشن و باید بدنشون قوی شه
خلاصه ک تونستی بفزست مخصوصا ک شما خونه ای واقعا برات خوبه
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• 2015، nona، خانم فسقلی
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
۱۴۰۱/۸/۱۹، ۰۱:۵۴ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۸/۱۹، ۰۱:۵۶ صبح، توسط nona.)
الهام جون قربونت هستم همیشه گاهی کم گاهی بیشتر امشب ازون شباست که دخترمو خوابوندم البته ساعت ۱۱:۱۵! کار شرکتم ندارم به لطف این کثافتای لجن اینستا و هیچیم ندارم دو تا خبر ببینم دیگه امشب حتی دارم تاپیک سیسمونی رم میبینم
اره فاطمه جان همسرو ولش کن مخالفه اصرار کن
ایشون ) خیلی از آقایون) که وضعیت خستگی مادر رو درک نمیکنه ازونور بقول بچه ها عقبم میمونه بفرستش مهد یه نفس بکش دختر
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• 2015، Rose، خانم فسقلی
ارسالها: 796
موضوعها: 2
تشکر Received: 2,292 in 392 posts
تشکر Given: 3,869
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
3,167
۱۴۰۱/۸/۱۹، ۰۳:۲۹ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۸/۱۹، ۰۳:۳۰ صبح، توسط آبگینه.)
اقا من امشب انقد بیکارم خوابم نمی بره
نمیدونم تو تاپیک مامان الان چیکار میکنم !!
نونا از دخمل مخملت خیلی با حال تعریف میکنی
من یاد خواهرزاده هام میافتم خواهر و برادر بد غذا خواهرم باید راه میرفت بهشون غذا میداد اما خدا رو شکر الان پسرش که ۱۰ ساله غذاش دو برابر باباش اما همه رو می سوزونه اموزشگاه فوتبال و مدرسه و ....
و من همیشه میگم مامان های نوعروس بهترین مامانا هستن
دوستای گلم لطفا منو با اسم مستعارم آبگینه خطاب کنید.
ارسالها: 513
موضوعها: 0
تشکر Received: 1,514 in 353 posts
تشکر Given: 372
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
1,758
منم بیام حرف بزنم یه کم امیدوار بشید
دختر من 6 ماه اول خیلی خوب و عالی شب تا صبح خوب میخوابید ولی بعدش که میخواستم صبح برم سر کار خیلی بیدار میشد
پارسال این موقع ها بود که من همش صبح داغون از کنارش بیدار میشدم میرفتم سرکار
یعنی تا میومدم تو تختم صدا میکرد و من که میرفتم کنارش آرووم بود
ولی بگم 2 ماه قبل از تولد 2 سالگیش عالی شد
الان تو اتاق خودش 11 میخوابه تا 8 و 9 صبح
عصرام 3تا 5
دو ماه پیش عصرا خوابش به هم ریخته بود ولی الان خوبه
بچه ها دوره ای تغییر می کنند
دختر من لب به پنیر نمیزد
یه بار با خواهرم رفتن حمام و خواهرم واسش گفت که قدیما ما تو حمام قاضی میخوردیم
منم نون پنیر درست کردم بردم حمام و ازون روز خوشش اومده و میخوره
دختر منم کم غذاست و 4 تا قاشق که میخورد میزد به بلند شدن از صندلیش
الان بهش گفتم این چه کار زشتیه میکنی نمیخوای بگو نمیخوام تشکر کن و بگو من میذارمت پایین
حالا سیر که میشه طوطی وار میگه تشکر خیلی خوشمزه بود لطفا منا بیارید پایین خداراشکر که امروز کنار هم غذا خوردیم
حالا اگه رو زمینم باشه همینا میگه و خنده اش میگیره میگه من که تو صندلیم نبودم
یه عادت دیگه دخترم که جالبه عاشقه دمنوشه
هر شب قبل خوابش شیر گرم باید میخورد بعد از مریضیش دید که چند بار شب بالا آورده میترسه شیر بخوره میگه دم نوش بخوریم و یه کوچولو میخوره و میره مسواک و خواب
یه مورد دیگم شرطی شدن بچه هاست
این روزا حالم زیاد خوب نیست چند شب پیش رفته بودم رو تخت خوابیده بودم اومده میگه مامان بیا کارایه منا بکن من بخوابم
کاراشم مسواک زدنشه
نمیدونم بقیه بچه ها اینجورین یا نه
دخترم دلش ساعت 10 پاستیل میخواد میره برمیداره بهش میگم برو بذار فردا بخور شب خانوم دکتر گفته نخور و قبول میکنه
یه مورد دیگه که درکش بالاست
دیشب داشتم بلال میشستم تو دستم نصف شد و گفتم ااا نصف شد بهم میگه مامان من اینا میخورم تو ناراحت نشو
همون لحظه میخواستم براش بمیرم که اینقد درکش بالاست و حاضره کاری کنه که من ناراحت نشم
ببخشید که خیلی پراکنده نوشتم
ارسالها: 3,491
موضوعها: 0
تشکر Received: 6,015 in 2,145 posts
تشکر Given: 4,518
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۱
اعتبار:
8,238
پروانه جان از طرف من ببوسش
هم خودت گلی هم دختر نازت
بمونین واسه هم همیشه :*
پسر ۱۹ ماه ❤
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• خانم فسقلی
ارسالها: 10,766
موضوعها: 9
تشکر Received: 29,091 in 7,959 posts
تشکر Given: 44,430
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
33,760
وای پروانه جانم
دلم برای گل دخترت ضعف رفت 
خدا نگهدارش باشه چقدر خااانومه ماشالا
...
چند وقتشه الان عزیزم؟
 پسر دو ساله من
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• خانم فسقلی
ارسالها: 2,562
موضوعها: 0
تشکر Received: 3,300 in 1,117 posts
تشکر Given: 2,638
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
5,351
وووووی پروانه جان خدا حفظش کنه واستون
به به چه خانومی دلم ضعف رفت
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• خانم فسقلی
ارسالها: 2,315
موضوعها: 1
تشکر Received: 5,668 in 1,665 posts
تشکر Given: 9,657
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
6,842
منم دلم ضعف رفت برای دختر گلت پروانه جون، خدا نگهدارش باشه
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• خانم فسقلی
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• خانم فسقلی
|