امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای 1401
نه والا افسردگی که نداره هیچ خیلیم سرحال و سرخوشه 
میگه 1ماه دیگه ام میخوام بمونم
خ ش وسطی بهش گفته پس بی زحمت به شوهرت بگو بیاد فریزر مامانو پر کنه بنده خدا 1ماهه داره هرروز برات مرغ و گوشت درست میکنه هیچیم نمیگه تو تا 1سالم بمونی
اره نونا من اصلا یه حالیم برای بچشا
نه بابا فقط داره شیر دادنشو میکنه تو جشم منو خ ش وسطی که بچه هامون شیر خشکین
دکتر هم بهش گفته حتما شبا قبل خواب بهش شیر خشک بده شیرت خیلی کافی نیست
باز 30 تا میداد
همسر من که متنفره از شیر خشک دادن باز دعواش مرد که یا نده یا بذار بچت سیر بشه این جیه مسخره کردی
یعنی حس میکنم یه موقع ها همسرم میخواد بزنه زیر گوشش خخخ
اره ندا خیلیییم تنبله واقعا
همه شاکین ازش
همه رو داره حرص میده
انگار نه انگار این بچه رو به قول شماها و همسرم با چندسال انتظار و سختی بدست اورده
Heart  پسر دو ساله من  Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Nedaaa28، nona
پاسخ
حالا فتح الفتوح‌نکرده که شیر خودشو میده آدم بتونه شیرشو حتما میده ناونه هم شیر خشکو برای همین گذاشتن پز دادن و تو چشم کردن نداره که
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
ندا
نگران نباش،مطمئن باش هیچی نیست.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Nedaaa28
پاسخ
نگم اصلا نونا از ژستاش
من هیچچچی اصلا نمیگم خب
خ ش وسطی و کوچیکه اما خووووب از خجالتش در میان
... 
یکی دوهفته پیش نمیدونم بحث چی بود 3تامون که بچه داریم تو اتاق کوچیکه بودیم بچه هانون خواب بودن گفتم من میدونم مامان جون اصلاااا بچه داریه منو قبول نداره چون خیلی بهم گفت مثلا فلان چیز بده یا اینکارو کن نکردم و ندادم چون اعتقادی بهش نداشتم و به نظرم اینهمه تحقیق و علم پیشرفت کرده نباید همون کارارو خیالیاشو کرد اما خب هرکسی هم مدل خودشو داره تو بچه داری
Heart  پسر دو ساله من  Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona
پاسخ
ولی خ ش دومیت چقدر باشعوره یوتاب. مثه خودته

البته رکم هست Smile) اما خب راست میگه دیگه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، youtab
پاسخ
خیلی صنوبر
قربونت بشم لطف داری
ببین طفلی متول 71عه بچش ان ای سیو بود 21 روز 3روز خ. نه مادرش بود و رفت هرروز 5 صبح از پردیس میومد تهران بره بینارستان تا عصر
بعدم که مرخص شد کلا یه راست بردش خونه
منم 3روز خونه م ش بودم و روز چهارم خونه خودم بچمم بردیم 1ساعت خونه م ش اول بعد اوردیم خونمون کلا 
بعد خودشون با خنده تعریف میکنن م ش و خ ش کوچیکه و بزرگه اومدن 2شب خونه ما موندن که مرخص شد پسرم کلا از 11 شروع تاشون خوابیدن
Heart  پسر دو ساله من  Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Mari90، nona، صنوبر۷۱
پاسخ
یوتاب خواباشونو آورده بودن خونه تو خخ
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
یوتاب همسرش چیزی نمیگه ، خانم جمع کن بریم سر خونه زندگیمون Big Grin
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، youtab
پاسخ
یوتاب ضمن تایید پرسش رخشید Big Grin
مادرشوهرش تعارف نمیکنه اونجا برن؟ چیزی نمیگه؟
او راحت نیست با مادرشوهرش؟Big Grin
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، youtab
پاسخ
واقعا مری، خودشون با خنده میگن ما خونه خودمون 12 زودتر نمیخوابیما اون دو شب سر 11 خوابیدیم
من تا صبح تنهایی با بچه بودم همسرم با هر حیک بچه میومد تو اتاق باز
... 
رخشید نه اصلا
با شوخی شوخی هی میگه ما تا کمه کمه عید اینجاییم
البته خیلی شبل رو میره خونه مادرش صبح نیره سرکار میگه مادر و خواهرت معذب نباشن
البته اینم خودش به نظر ما همه درست نیست 
همسرم به خ ش اونروز میگفت فلانی دیگه کی نیخواد بابا شدنو شروع کنه ایشالا
Heart  پسر دو ساله من  Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Mari90، nona، رخشید
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 16 مهمان