امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای 1401
وای اینا رو گفتید ترس برم داشت
من فقط ب امید مامانم دارم بچه میارم Big Grin
البته بعد از اینکه رفتم سرکار ،یه شیفت باید زحمت بچه رو بکشه
تا یکم بزرگتر شد بذارمش مهد
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
ستی من دیکه آب از سرم گذشته Big Grin
امیدوارم شبیه خودم آروم بشه Blush
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Seti69، youtab
پاسخ
من مامانم خیاطه ،اینجوری نصف روز درگیر بچه ی من میشه
با همسرم قرار گذاشتیم حقوق پرستار رو بدیم ب مامانم
البته نمیدونم مامانم قبول کنه یا نه
ولی خب زندگی خرج داره !!
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
نسیمه خونتون نزدیکه ؟
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
رخشید میدونی چیه !!
من و همسرم هر دو نوزادی بسیار بدقلق بودیم
من بزرگتر شدم اوکی شدم
ولی همسر شیطونی و آتیش سوزوندن ش ،زبان زده هنوز :|
خدا رحم کنه بهم Smile

آره عزیزم با ماشین ۲ الی ۳ دقیقه راهه
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab، رخشید
پاسخ
خب عالیه استفاده کن چون پرستار خوب پیدا کردن هم خیلی سخته

نه من بسیار آروم و بی دردسر بودم مامانم شاغل بود ولی راحت بود
ولی همسرم میدونم شیطون بود الانم همین جوریه
بعد فکر کن چطوری خودش دعا میکنه شبیه تو بشه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، youtab، نسیمه جااان
پاسخ
بچه ها نگید از بچه داری دست تنها...من همسرم موافق پرستار نیست، مامان خودم هم شهرستانه و هم چند وقت اینجا بود فهمیدم اصلا در توانش نیست بچه داری، مامان همسر هم هی دنبال ویزا و اینور اونور رفتنه! من موندم و حوضم! مقالمم باید بنویسم! اصلا نمیشه تمرکز کرد تا دو دقیقه چیزی میخونم بفهمم چی به چیه پسرم بیدار میشه...
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Gitii، Mari90، youtab، رخشید، نسیمه جااان
پاسخ
پسر من بچه خوبي بود ولي
از وقتي واكسن زده بداخلاق شده
از صبح ميچسبه با پاهام عربده ميكشه فقط بغلم كن
بغل كه ميكنم اروم ميشه
كلا بهم حساسيت پيدا كرده
تا ميرم آشپزخونه شروع ميكنه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab، رخشید، نسیمه جااان
پاسخ
(۱۴۰۱/۱۰/۱۸، ۰۷:۳۳ عصر)youtab نوشته است: حالا اونموقع ها ما هی میگفتیم بچه نمیخوایم همین م ش روزی 150 بار میگفت تا من میتونم و دست پا دارم برای نگهداری بچتون بیارید
اصلا همش پیش خودمه و شماها برید سراغ کارو زندگیتون
کلا توی این 18 ماهه جمعا 24 ساعت نگهش نداشته
چه نوزاد بود چه الان
خودمم که الحمدالله رب العالمین سر راهیم و کس و کار ندارم کلا
انقدر بهم پیشنهاد کار میشه
الان باز از شرکت قبلیم گفتن بهم پاشو بیا ماهی 10 با کلیییی مزایایی که داشت و داره
که مزایاش و حواشیش از حقوقش بیشتره
گفتم نمیتونم به خدا
بچمو چیکار کنم اخه
باز از یه جا همون شرکتای وابسته به همون جا قبلیم زنگ زد دختره که پاشو بیا اینجا با حقوق مزایای عالی گفتم نمیتونم الان
حالم داره بهم میخوره باز از این حجم از بی کسی

یوتاب راه حل تو واقعاَ کار در منزل ترکیبی با کار در شرکته. البته مسئول دفتری اغلب نمیشه اینطوری، ولی اگر کار دیگه‌ای هست میشه. باید به کارفرمات یاد بدی که میتونی از خونه هم کار کنی. کم‌کم بچه‌تم عادت میدی آروم باشه تا تو به کار شرکتت برسی. 
اون روزایی که میری شرکت به همون خانوم ۵۰ ساله‌هه یا امثالهم یه مقدار پول میدی بیان بچه‌ت رو نگه دارن. نه این که دائمی پرستار داشته باشی.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
بن سای دیگه اون موقع دوتامون افتاده بودیم تب چهل درجه داشتیم، اومد برد پسرمو...البته از انصاف نگذریم اگه بهش بگیم میاد ولی همسر زیادی رودربایستی داره...البته خب همیشه هم نیست نمیشه دائم روش حساب کرد
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Bonsai، youtab
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 13 مهمان