(۱۴۰۱/۱۰/۲۲، ۰۵:۵۴ عصر)نرگس نوشته است: میس شین جان منم دلم گرفت براتون الان که اشتی کردین خوشحال شدم
میدونم چی میگی
میگی اگه بعداز ظهر نمیخوابه حداقل بدقلقی هم نکنه
البته پسر منم شب که 12 میگم از 11 میره تو تخت و با کلی بازیگوشی میخوابه بالاخره
یکی هم بچه ها معمولا تو ماشین خوابشون میگیره
که اونم شاید هر روز مقدور نباشه برات
عصر اگه بد اخلاقی کرد یه بار ببرش حموم شاید اومد بیرون سرحال شد
ممنونم نرگس جان دقیقا شما متوجه حرفم شدی من میگم اکه قراره بخوابه خوب من شرایط رو فراهم میکنم بخوابه اگه هم نمیخواد خوب دیگه بد قلقی نکنه
(۱۴۰۱/۱۰/۲۲، ۰۵:۲۸ عصر)miss shin نوشته است: مامان هایی که بچه بالای ۳ سال دارید توروخدا
چرا بی کفایت؟ منم خیلیییی وقتا حالت ضعف و تهوع بهم دست میده... من مشکل ریفلاکس هم دارم که دقیقا تا مرز بالا اومدن ادامه پیدا می کنه اما نمیاد که راحت شم فقط عصبی ترم می کنه...
ببین ساعت 12 برای خواب بچه خیلی دیره میس شین جان... اگه می تونید صبح پدرش ببردش بیرون... یا پدرش که شبا دیر میاد، یا صبح دیر میره سر کار یا ظهرا میاد خونه درسته؟ در هر کدوم از این حالت ها هست یکم توضیح بده، یه برنامه ی خواب برای پسرت تنظیم کن که کمتر اذیت بشی... بچه ای که تا 12 بیداره جون برای مادر نمیذاره...
نمی دونم سن پسرت دقیقا چقدره اما پسر من از 3.5 دیگه خواب ظهر رو حذف کرد... مگه چیییی بشه که بخوابه... و شب ساعت 9 اینطورا شروع می کنیم خوابشو تا 10 دیگه خوابه، خیلی وقتا هم همون 9 فوری خوابش میبره...صبحم از 7-8 بالاسر ما رژه میره...
واقعا اینجوری فقط میشه یه نفسی کشید...
می تایم رو هم حتما شروع کن که یاد بدی... که مامان جان من دارم میرم توی اتاق دراز بکشم، مطالعه کنم، با گوشی کار کنم، لطفا با این اسباب بازیات بازی کن تا من یکم استراحت کنم... من بهش میگم مامان تایم
توی تایم صبح یا ظهر که همسرت هست، حتما ازش کمک بگیر...
هر چی هم زودتر پاشه (حتی 6-7 الان پسر من 7-8 بیدار میشه اما ظهر دیگه نمی خوابه)، ظهر زودتر میخوابه... و بهتر که نخوابه و عادت کنه شب زود بخوابه...
نکته ی مهم هم اینکه هر چی بیشتر خسته بشه، بیشتر و زودتر می خوابه، حواست به این هم باشه که بتونی منعطف باشی
حالا باز سن خودش و شرایط کار باباش رو بگو بهتر میشه راهنمایی کرد
رز عزیزم ممنونم ازت بابت دلگرمیت بودنت راه اندازی این سایت همیشه برات انرژی مثبت میفرستم عزیزم
والا شرایط کاری همسرم اینطوریه که صبح ساعت ۹ میره شبا ۱۱ میاد جمعه بله کاملا خونه اس اما روزای دیگه نه حقیقتش من میتونم زودتر بخوابونمش اما ترجیحم اینه همسرم بیاد بعد بخوابه حداقل خواب شبش وظیفه همسرم باشه چون من دیگه اون ساعت ها اصلا توان ندارم دیگه پسرمم خیلی تو خواب بد قلقه با اوج خستگی نیم ساعت طول میکشه بخوابه
اصرارم به خواب نیمروزیش حقیقت بخاطر خودمه بیشتر دلم میخواد حداقل نیم ساعت تو روز بتونم استراحت کنم نه که بخوابم نه حداقل نیم ساعت سر و صدایی نباشه اخه ما کل ۲۴ ساعت کنار همیم طبیعه ایه که دیگه کم بیارم
مشکل دیگه اینه که اگه زود بخوابه مثلا ۱۱ ساعت ۷ بیدار میشه که اوکیه ولی من اون موقع واقعا اوکی نیستم چون شبا زودتر از یک یک و نیم نمیتونم بخوابم موقعی هم که بخوابم حداقل ۳ بار طول شب پسرم بیدارم میکنه برای دستشویی آب یا کابوس اینجوری کم خوابی خیلی بهم فشار میاره از اون طرف پدرش رو هم شب نمیتونه ببینه همسرمم واقعا خسته میشه نمیتونم انتظار داشته باشم ساعت ۷ بیدار شه
حالا نگید برای هر چیزی برهان میاری

ولی واقعا نمیدونم باید چطوری برنامه ریزی کنم
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود...