۱۴۰۰/۸/۵، ۱۰:۵۹ صبح
مامانم همون موقع به دوستش که متخصص مغز و اعصابه زنگ زده اونم شرح حال گرفته و نمیدونم چی گفته که خیالش راحت شده
هیچی بهشون نگفتم من اینجور مواقع لال میشم فقط مثل دیوونه ها شدم انقدر خودمو زدم
همون دیروز بچه امو برده بودم دکتر ، گفت رفلاکس پنهان داره و حساسیت به پروتیین گاوی ، همه چیو از رژیمم حذف کرد خودم اعصابم داغون بود سر این ماجرا شبم که اینو شنیدم
حالا شوهرم امروز رفت سرکار مرخصی بگیره ببریم مغز و اعصاب کودکان ، هر چند مامانم هی میگه به خدا رو صورت افتاده نبر ولی همون صورت هم مهمه مگه بچه ۴۵ روره سرش چقدره
به خدا خسته شدم تو این کرونا تو مطبا ، استرس کرونا از یه طرف هی ضدعفونی کن بچه رو صد تا سوراخ قایم کن
انقدر با شوهرم دعوا کردم که همش اصرار میکنه اینو اون بیان خونمون که مثلا من حالم خوب باشه نمیفهمه حالم بدتر میشه ، خودم بچه امو مثل گل نگه میدارم گفتم نمیخوام به من خوبی کنی هم منت میذارن هم بچه امو میندازن
خود مامانم نابود شده سر و صورتش این دو روزه پف کرده بود فشارش میرفت رو ۱۶ نگو از اعصاب اون اتفاقه ، حالا اگه من اینکارو کرده بودم رسوای عالمم میکرد
بچه ها ببخشید خیلی داغونم اومدم اینجا فقط شماها آرومم میکنین
بیچاره شوهرم تا خود صبح نشست بالا سر بچه ، میگم ۲۴ ساعت اول مهمه الان چه فایده داره ولی شوکه شده بود مات فقط مونده بود رو ما دو تا ، تا صبح
هیچی بهشون نگفتم من اینجور مواقع لال میشم فقط مثل دیوونه ها شدم انقدر خودمو زدم
همون دیروز بچه امو برده بودم دکتر ، گفت رفلاکس پنهان داره و حساسیت به پروتیین گاوی ، همه چیو از رژیمم حذف کرد خودم اعصابم داغون بود سر این ماجرا شبم که اینو شنیدم
حالا شوهرم امروز رفت سرکار مرخصی بگیره ببریم مغز و اعصاب کودکان ، هر چند مامانم هی میگه به خدا رو صورت افتاده نبر ولی همون صورت هم مهمه مگه بچه ۴۵ روره سرش چقدره
به خدا خسته شدم تو این کرونا تو مطبا ، استرس کرونا از یه طرف هی ضدعفونی کن بچه رو صد تا سوراخ قایم کن
انقدر با شوهرم دعوا کردم که همش اصرار میکنه اینو اون بیان خونمون که مثلا من حالم خوب باشه نمیفهمه حالم بدتر میشه ، خودم بچه امو مثل گل نگه میدارم گفتم نمیخوام به من خوبی کنی هم منت میذارن هم بچه امو میندازن
خود مامانم نابود شده سر و صورتش این دو روزه پف کرده بود فشارش میرفت رو ۱۶ نگو از اعصاب اون اتفاقه ، حالا اگه من اینکارو کرده بودم رسوای عالمم میکرد
بچه ها ببخشید خیلی داغونم اومدم اینجا فقط شماها آرومم میکنین
بیچاره شوهرم تا خود صبح نشست بالا سر بچه ، میگم ۲۴ ساعت اول مهمه الان چه فایده داره ولی شوکه شده بود مات فقط مونده بود رو ما دو تا ، تا صبح