۱۴۰۱/۱۱/۲۲، ۱۲:۵۷ عصر
الهام یه بار نصف شب پاشد فقط گریه کرد. یه بار دم صبح پاشد گریه کرد بعد بهم اشاره کرد. گفتم مامان تلخ شده، یادت رفت؟ اونم به گریهاش ادامه داد. بغلش کردم و رو پا خوابوندم. امروزم دو سه مرتبه گفت. گفتم تلخ شد قبول میکرد و اشاره میکرد بغلم کن ببر جلو کتابخونه که کتاب بردارم.
دلم خونه براش
الانم پر شیر شدم. درد دارم
دلم خونه براش

الانم پر شیر شدم. درد دارم
