(۱۴۰۰/۸/۱۵، ۱۲:۰۵ عصر)nona نوشته است: خدا رحم کرد رز جون اتفاقا داشتک فکر میکردم رز که اینهمه حواسش به ایمنی هست ازش بپرسم چجوری شد
هرجای دمیا تو یه کشور درست حسابی بود پدر شهرداری و اون پیمانکار مجری رو جلوی چشماشون میاوردن
توی CNG بودیم عزیزم...
دقیقا از هر جایی که ماشین پارک میشه یه دونه از اون جوب ها هم میگذره...
ولی تکه ی محافظ جوب کلا جوش نخورده بود و دکوری اونجا بود... منم که پام رفت روش کلا چپه شد و پام گیر کرد به دیواره و رفت پایین و برای همین ساق پام و سر زانوهام خراشیده شد...
وامونده هیچچچچچ جا امنیت نداریم... من همیشه توی اینجور جاها بغلش می کنم که مثلا ایمن باشه، ولی شانس من الکی گذاشته بودنش اونجا... جالب اینه تا همسرم بفهمه و بیاد پیش ما، وباره همون شکلی گذاشتنش سر جاش!!!! منم با پام لگد زم انداختمش اونور گفتم برای چی می پوشونیش؟ کاری که با یه جوش ساده حل میشه جون من و پسرم رو به خطر انداختید با این سرپوش گذاشتن... بذارش اونور لاقل مرم ببینن خرابه نرن روش و درستش کنید... طرفم معذرت خواهی کرد و گفت همین الان فهمیدیم!!! که بعید می دونم... مگه میشه چیزی که لاستیک تریلی هم میفته توش رو ندونن که خرابه...
بعدش یادم افتاد که کاش به مدیریت اعتراض می کردم... و الان نمی دونم دقیقا چکار کنم برای کس دیگه ای اتفاق نیفته یا یه جور استانداردی تعیین بشه که حتما چکش کنن خود جایگاه دارها...
الان داشتم سرچ می کردم عکس بذارم، دیدم کماکان خطرات دیگه ای هم این جوبای غیر استاندارد دارن...
الان این پل جوب افقیه، مال اونجا عمودی بود... و یکیش کلا جوش نخورده بود و پام که رفت روی لبه، چرخید و افتادم توی جوب...
![[تصویر: 40213.jpg]](https://cdn.isna.ir/d/off-old/Qazvin/Files/News/Image/13971/40213.jpg)
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم