۱۴۰۰/۸/۱۶، ۰۱:۱۶ عصر
(۱۴۰۰/۸/۱۶، ۱۱:۴۵ صبح)Nedaa28 نوشته است: سحر جان مبارکه ایشالا قدمش پربرکت باشه
کتایون جان حق داری استرس داشته باشی
ندا جون خیلللللی ممنونم واقعا حرفات خیلی آرومم کرد

میدونی من همش دچار درگیری با خودم شدم هی میگم نکنه دکترم بد باشه، نکنه بیمارستان بد باشه، کاش تهران بودم و .....
راستش یه تجربه سزارین بد هم خواهرم داشت همش جلوی چشممه
نمیدونم چرا این روزا هم هر جا میرم هی میگن چرا میخوای سزارین کنی، طبیعی خیلی بهتره وووووو
کلا چند روز بود این حرفا و فکرا داشت دیوونم میکرد ولی تصمیم گرفتم دیگه به هیچی فکر نکنم واقعا تحمل اینهمه نگرانی و اضطراب و دودلی از توانم خارجه
برام دعا کن مامان مهربون
