امروز كلا هي ميخوابوندمش بيدار ميشد زود تو بغلم نگه داشتم فقط يه ساعت خوابيد
شب هم از ساعت دوازده ميخوام بخوابونمش نميخوابيد يا زود بيدار ميشد
من اومدم شهرستان خواهرم كمك كنه بهم بغل خواهرم بود يهو خواست باد شكمشو خالي كنه زور زد گريه كرد كبود شد
يك ماه و نيمشه
شوهرم تهرانه ميترسم بيدارش كنم بياد هول بشه منتظرم صبح بشه بگم بياد دنبالم اما دارم ميميرم
شير خورده الان خوابيده
شب هم از ساعت دوازده ميخوام بخوابونمش نميخوابيد يا زود بيدار ميشد
من اومدم شهرستان خواهرم كمك كنه بهم بغل خواهرم بود يهو خواست باد شكمشو خالي كنه زور زد گريه كرد كبود شد
يك ماه و نيمشه
شوهرم تهرانه ميترسم بيدارش كنم بياد هول بشه منتظرم صبح بشه بگم بياد دنبالم اما دارم ميميرم
شير خورده الان خوابيده
ميخندي و در دلم پر ميشود از خوشبختي