۱۴۰۰/۸/۲۱، ۰۵:۰۹ عصر
سلام
یوتاب جان فکر کنم دیگه وارد 5 ماه دارید میشید و اضطراب جدایی داره شروع میشه...
واقعا هم تا 18 ماهگی همینه و نمی تونی لحظه ای با کسی بذاریش...
البته اگه میخوای که بعدا مستقل باشه...
اگه الان تنهاش بذاری، بعدا که بزرگ بشه دائم احساس ناامنی خواهد داشت...
این 1 سال یعنی از 5-6 ماه تا 18-20 ماهگی و حتی 24 ماهگی این قضیه فوق العاده مهمه...
هر چی بیشتر پیشش باشی، بهتر میشه و زودتر و راحت تر بعدا مستقل میشه... اما اگه الان احساس ناامنی درش ریشه کنه، سالهای سال درگیر خواهی بود... نه فقط شما، همه ی ما همینیم...
الانم اگه میخوای جایی بری، ممکنه نخواد جدا بشه از نگهدارنده ی اصلیش که احتمالا شما هستی... کاملا طبیعیه... نذار کار به گریه و اینها برسه... قشنگ توی بغلت نگهش دار...
اگه مثلا برای انجام کاری میخوای بذاریش جایی، از اونی که قراره کمک کنه تقاضا کن که بیاد کمکتون... یعنی بیاد خونه بچه رو نگهداره تا شما به کارات برسی، یا با خودت ببرش دکتر تا اونجا ازش مراقبت کنه و بچه بتونه شما رو از نزدیک ببنیه...
در این مورد صفر تا 3 سال دکتر هلاکویی عالی بازش کرده.... دکتر علوی نژاد هم بهش پرداخته و چند تا پست خوب ازش دیدم...
توی اکثر کتب تربیتی هم روی این بخش از محدوده ی سنی کودک تاکید زیادی دارن و هر کتاب نوزادی رو نگاه کنی، قشنگ یه بخش اضطراب جدایی توش هست...
با توجه به اینکه شما هم مثل من تنهایی، توصیه می کنم که حتما طبق علم بری جلو... خیلیا ممکنه کمک داشته باشن و بچه ی وابسته تا 7-8-10 سالگی هم براشون مشکلی نباشه... اما مثلا خود من همچین شرایطی برام غیرقابل پذیرش هست و باید زودتر مستقل میشد بچه م... و همینطورم شد.... در حدی که دو سالگیش که جراحی داشتم، 3 روز پیش باباش موند... با اینکه دوستام بچه های اول تا چهارم ابتدایی دارن و نمی تونن 1 شب هم تنهاش بذارن و پیش باباشون نمی مونن بچه هاشون...
سیستم تربیت ایرانی میگه که بچه رو بذار جایی و برو سرکار یا آرایشگاه یا کار اداری و... اینقدر گریه می کنه تا آروم شه...
سیستم تربیت غربی میگه این یک سال رو تحمل کن و دائم با بچه باش، بعدش بچه خودش راحت می مونه و می تونی به کارات برسی
و من دیدم که سیستم غربی بیشتر با منی که میخوام زودتر برگردم سر کار سازگاره... منی که کمکی ندارم باهام سازگارتره... کلا بحث تربیت فرزند توسط پدر و مادر در خانواده های هسته ای که بخصوص مادر میره یا می خواد بره سر کار، یه سیستم جدیده و کلا مثلا 50-60 سال عمرشه در مقابل یک پیشینه ی چند هزارساله ی بچه داری در جمع و کمک خانواده ها، همسایه ها، فامیل و.... و دیدم این سیستم جدیده بیشتر با من می خونه و عمل کردم و واقعا هم نتیجه ی مثبتی داشت...
مثلا طبق مشاهدات خودم میگم، بچه هایی که توی این سن رها شدن، درسته که خونه ی پدر و مادر بزرگشون دیگه می مونن، اما معمولا نمی تونن در محیط های دیگه بمونن و استرس می گیرن و حتی دیدم خیلیاشون مهد و پیش نتونستن برن یا با سختی های فوق العاده موندن و همیشه دنبال بهانه برای نرفتن بودن یا با گریه و زاری می رفتن... اینا همه ریشه توی این دوران داره... حتی تا بزرگسالی هم کشیده میشه... ممکنه هم خیلی از آدما انکارش کنن که از درون وابسته هستن ولی ظاهر رو حفظ می کنن که آره من قوی هستم اما از درون رنج می کشن... با اینکه مستقل شدن از خانواده هیچ رنجی نداره و یک پروسه ی رشد آدمیه...
یوتاب جان فکر کنم دیگه وارد 5 ماه دارید میشید و اضطراب جدایی داره شروع میشه...
واقعا هم تا 18 ماهگی همینه و نمی تونی لحظه ای با کسی بذاریش...
البته اگه میخوای که بعدا مستقل باشه...
اگه الان تنهاش بذاری، بعدا که بزرگ بشه دائم احساس ناامنی خواهد داشت...
این 1 سال یعنی از 5-6 ماه تا 18-20 ماهگی و حتی 24 ماهگی این قضیه فوق العاده مهمه...
هر چی بیشتر پیشش باشی، بهتر میشه و زودتر و راحت تر بعدا مستقل میشه... اما اگه الان احساس ناامنی درش ریشه کنه، سالهای سال درگیر خواهی بود... نه فقط شما، همه ی ما همینیم...
الانم اگه میخوای جایی بری، ممکنه نخواد جدا بشه از نگهدارنده ی اصلیش که احتمالا شما هستی... کاملا طبیعیه... نذار کار به گریه و اینها برسه... قشنگ توی بغلت نگهش دار...
اگه مثلا برای انجام کاری میخوای بذاریش جایی، از اونی که قراره کمک کنه تقاضا کن که بیاد کمکتون... یعنی بیاد خونه بچه رو نگهداره تا شما به کارات برسی، یا با خودت ببرش دکتر تا اونجا ازش مراقبت کنه و بچه بتونه شما رو از نزدیک ببنیه...
در این مورد صفر تا 3 سال دکتر هلاکویی عالی بازش کرده.... دکتر علوی نژاد هم بهش پرداخته و چند تا پست خوب ازش دیدم...
توی اکثر کتب تربیتی هم روی این بخش از محدوده ی سنی کودک تاکید زیادی دارن و هر کتاب نوزادی رو نگاه کنی، قشنگ یه بخش اضطراب جدایی توش هست...
با توجه به اینکه شما هم مثل من تنهایی، توصیه می کنم که حتما طبق علم بری جلو... خیلیا ممکنه کمک داشته باشن و بچه ی وابسته تا 7-8-10 سالگی هم براشون مشکلی نباشه... اما مثلا خود من همچین شرایطی برام غیرقابل پذیرش هست و باید زودتر مستقل میشد بچه م... و همینطورم شد.... در حدی که دو سالگیش که جراحی داشتم، 3 روز پیش باباش موند... با اینکه دوستام بچه های اول تا چهارم ابتدایی دارن و نمی تونن 1 شب هم تنهاش بذارن و پیش باباشون نمی مونن بچه هاشون...
سیستم تربیت ایرانی میگه که بچه رو بذار جایی و برو سرکار یا آرایشگاه یا کار اداری و... اینقدر گریه می کنه تا آروم شه...
سیستم تربیت غربی میگه این یک سال رو تحمل کن و دائم با بچه باش، بعدش بچه خودش راحت می مونه و می تونی به کارات برسی

مثلا طبق مشاهدات خودم میگم، بچه هایی که توی این سن رها شدن، درسته که خونه ی پدر و مادر بزرگشون دیگه می مونن، اما معمولا نمی تونن در محیط های دیگه بمونن و استرس می گیرن و حتی دیدم خیلیاشون مهد و پیش نتونستن برن یا با سختی های فوق العاده موندن و همیشه دنبال بهانه برای نرفتن بودن یا با گریه و زاری می رفتن... اینا همه ریشه توی این دوران داره... حتی تا بزرگسالی هم کشیده میشه... ممکنه هم خیلی از آدما انکارش کنن که از درون وابسته هستن ولی ظاهر رو حفظ می کنن که آره من قوی هستم اما از درون رنج می کشن... با اینکه مستقل شدن از خانواده هیچ رنجی نداره و یک پروسه ی رشد آدمیه...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم