یوتاب طفلی
بچه ها دخترم دیروز فقط قیامت کرد روزای قبل و الان فعلا خوبه
تا در خونرو وا میکردیم میومدیم داخل خودشو پخش زمین میکرد برای همین تا ده شب بیرون بودیم حدودا
خواب دیگه دبشب اخرین شب هیدروکسی زین بود این یه چهار شب خوب بود بیدار میشد سینه رو چک میکرد میخوابید با ناله
حالا امشب باید ببینم بی هسدروکسی زینچع میکنه
غذاشم فعلا تغییر نکرده اصلا فکر کنم زوده دکتر صادقی هم گفته بود از بعد روز پنجم ششم تغییراتو میبینید کم کم
روزای قبل قطع شیر چون اسیابای عقبشم دراومده بودن در حد اینکه صبحانه ناهار بخوره شامم بگیر نگیر اکی شده بود الانم همونه
صبح نون پنیر گردو به برش ۱.۵ در ۳ خورد نصف خیار، با دو تا خیار شور ( یعنی کلا گیر داده به خانواده خیار)
دیشب شامم بلاخره یه پیاله ماست و دلال تونستم بهش بدم فهمیدم دلال دوست داره
خودم دردم کمتره اما سینم سفت سفت مونده ترگل جان مال تو تا کی اینطور بود؟ بن سای جان مال تو چطور؟
ترگل دخترات سر نشستن پس علیه السلامن دختر منو بذاری رو پیشخون نمیدونی چه میکنه عمرا بشه یه قاشق داد
یعنی از دوشنبه شب تا دیشب نود و پنج درصد مسئولیتای بچه با همسرم بود طفلی با حال مریضش و قرصای خواب اور و ضعف و دو تا ماسک از شستن و غذا دادن و بیرون بردن و سرگرم کردن تو خونه و حموم کردنش دریغ نکرد
من چون درد داشتم و بچه رو بغلم نمیتونستم بکنم فقط غذا ها رو پختم
بچه ها دخترم دیروز فقط قیامت کرد روزای قبل و الان فعلا خوبه
تا در خونرو وا میکردیم میومدیم داخل خودشو پخش زمین میکرد برای همین تا ده شب بیرون بودیم حدودا
خواب دیگه دبشب اخرین شب هیدروکسی زین بود این یه چهار شب خوب بود بیدار میشد سینه رو چک میکرد میخوابید با ناله
حالا امشب باید ببینم بی هسدروکسی زینچع میکنه
غذاشم فعلا تغییر نکرده اصلا فکر کنم زوده دکتر صادقی هم گفته بود از بعد روز پنجم ششم تغییراتو میبینید کم کم
روزای قبل قطع شیر چون اسیابای عقبشم دراومده بودن در حد اینکه صبحانه ناهار بخوره شامم بگیر نگیر اکی شده بود الانم همونه
صبح نون پنیر گردو به برش ۱.۵ در ۳ خورد نصف خیار، با دو تا خیار شور ( یعنی کلا گیر داده به خانواده خیار)
دیشب شامم بلاخره یه پیاله ماست و دلال تونستم بهش بدم فهمیدم دلال دوست داره
خودم دردم کمتره اما سینم سفت سفت مونده ترگل جان مال تو تا کی اینطور بود؟ بن سای جان مال تو چطور؟
ترگل دخترات سر نشستن پس علیه السلامن دختر منو بذاری رو پیشخون نمیدونی چه میکنه عمرا بشه یه قاشق داد
یعنی از دوشنبه شب تا دیشب نود و پنج درصد مسئولیتای بچه با همسرم بود طفلی با حال مریضش و قرصای خواب اور و ضعف و دو تا ماسک از شستن و غذا دادن و بیرون بردن و سرگرم کردن تو خونه و حموم کردنش دریغ نکرد
من چون درد داشتم و بچه رو بغلم نمیتونستم بکنم فقط غذا ها رو پختم