ستی جان گفتنی هارو بچه ها بسیاااار عالی گفتن
فقط خواستم بگم منم کلا تنها بودم
یعمی زایمانم که یهویی شد از ۱۲ شب تا ۷ صبح م ش و خ ش کوچیکم پیشم بودن تو این تایم من حدود ۳زایمان کردم و تا بیام بخش ۵صبح بود ساعت ۷هم خوابیدم که اونا هم رفتن
مامانمم ساعت حدود۱اینا اومد
بچه من ان ای سی یو بود خودم یه بار بار کمک مامانم بلند شدم برای دستشویی بعدش دیگه خودم پاشدم کلا و تچ راهرو راه رفتم چون مبدونستم تنهام و باید سرپاشم زود
مرخص که شدم اومدم خونه م ش که بنده خدا چیزی خیلی یادش نبود منم روم نمیشد بگم این خوبه اون خوبه
همین هرچی درست میکرد منم میخپردم
تا پسرم مرخص شد
برپیمش خونمون
منو همسرم بعد م ش و خ ش کوچیکم اومدن اما فقط خودم همه کاراشو کردیم
شبم رفتن تو اتاق ما خوابیدن منم تو اتاق پسرم رو زمین چون هنوز سرویس خواب و هیچیش نیومده بود
من غافلگیر شدم از زایمان زودرسم و تازه میخپاستم کلیپ ببینم که نشده بود
اما در کمال ناباوری و بسباااار عجیب اولین بار خودم خیلی خوب و درست عوضش کردم!!!
بعدا کلیپشو دیدم دیدم درست بوده
خلاصه شب اول رو خودم با نور ریز هالوژن راهرو گذروندم و پسرمو راست و ریست کردم
شب دومم همینطور دیگه همه رفتن و منو همسرم موندیم و یه نوزاد ۳۴ هفته ای ۲/۵ کیلویی کوچولو
بی تجربه و تنها
بعد رفت به خاطر زردیش بیمارستان باز دو شب و خودم موندم پیشش تنها
اونجا کلی مادر و م ش و خواهر میموندن جای مادر نوزادا
من بازم خودم بودم
همسرم میومد غذا میاورد یا یه بار اومد من سپردم بچه رو به پرستار رفتیم غذا خوردیم
اومدم هم باز خونه و باز خودمون سه تا بوذیم
در کمال ناباوری و بسیااار عجیب از پسش بر اومدم تنهایی
اینجا بچه ها خیلی بهم کمک کردن
خونواده منم هنوز پسرمو ندیدنو احتمالا دیگه هرگز نبینن
ازشون سوال کن و ببین چه دلسوزانه بهت جواب میدن
ببین زنده که میمونی هیچ خیلیم خوووب از پسش بر میای
ازه تو مادره مهرلون و عزیزت هست خداروشکر و میتونی کلی حنی تلفنی ازش راهنمایی بگیری
نشالا سلامت باشن طفلی خب نه که نخواد به قول خودت ضعیف شده بنده خدا
اتفاقا جوری محکم و قوی باش که ایشونم انرژی بگیرن
میتونی مادر زیییبااا و قوی
اصلا شک نکن
ماهم هر کمکی از دستمون بربیاد هستیم
حتی در حد دو تا گوش برای غر زدنات عزیز دلم
تو فقط به خودتو همسرت و روحیتون برس و خونتو آماده کن
اهان حمام هم بعد ۱۰ روز منو همسرم دوتایی بردیمش
بی تجربه و بزرگتر
کلیپم باز یادمون نبود ببینیم باز بعدش دیدیم
مهمترین چیز به نظرم اینه که لدونی چند روز اول تا میتونی بهش شیر بده حالا چه از خودت چه شیر خشک
به خاطر زردی
هرچی بیشتر شیر بخوره و دفع کنه زردی نمیگیره یا در حد خیلی خفیف دوراز جونش
من اینو واقعا نمیدونستم
فقط خواستم بگم منم کلا تنها بودم
یعمی زایمانم که یهویی شد از ۱۲ شب تا ۷ صبح م ش و خ ش کوچیکم پیشم بودن تو این تایم من حدود ۳زایمان کردم و تا بیام بخش ۵صبح بود ساعت ۷هم خوابیدم که اونا هم رفتن
مامانمم ساعت حدود۱اینا اومد
بچه من ان ای سی یو بود خودم یه بار بار کمک مامانم بلند شدم برای دستشویی بعدش دیگه خودم پاشدم کلا و تچ راهرو راه رفتم چون مبدونستم تنهام و باید سرپاشم زود
مرخص که شدم اومدم خونه م ش که بنده خدا چیزی خیلی یادش نبود منم روم نمیشد بگم این خوبه اون خوبه
همین هرچی درست میکرد منم میخپردم
تا پسرم مرخص شد
برپیمش خونمون
منو همسرم بعد م ش و خ ش کوچیکم اومدن اما فقط خودم همه کاراشو کردیم
شبم رفتن تو اتاق ما خوابیدن منم تو اتاق پسرم رو زمین چون هنوز سرویس خواب و هیچیش نیومده بود
من غافلگیر شدم از زایمان زودرسم و تازه میخپاستم کلیپ ببینم که نشده بود
اما در کمال ناباوری و بسباااار عجیب اولین بار خودم خیلی خوب و درست عوضش کردم!!!
بعدا کلیپشو دیدم دیدم درست بوده
خلاصه شب اول رو خودم با نور ریز هالوژن راهرو گذروندم و پسرمو راست و ریست کردم
شب دومم همینطور دیگه همه رفتن و منو همسرم موندیم و یه نوزاد ۳۴ هفته ای ۲/۵ کیلویی کوچولو
بی تجربه و تنها
بعد رفت به خاطر زردیش بیمارستان باز دو شب و خودم موندم پیشش تنها
اونجا کلی مادر و م ش و خواهر میموندن جای مادر نوزادا
من بازم خودم بودم
همسرم میومد غذا میاورد یا یه بار اومد من سپردم بچه رو به پرستار رفتیم غذا خوردیم
اومدم هم باز خونه و باز خودمون سه تا بوذیم
در کمال ناباوری و بسیااار عجیب از پسش بر اومدم تنهایی
اینجا بچه ها خیلی بهم کمک کردن
خونواده منم هنوز پسرمو ندیدنو احتمالا دیگه هرگز نبینن
ازشون سوال کن و ببین چه دلسوزانه بهت جواب میدن
ببین زنده که میمونی هیچ خیلیم خوووب از پسش بر میای
ازه تو مادره مهرلون و عزیزت هست خداروشکر و میتونی کلی حنی تلفنی ازش راهنمایی بگیری
نشالا سلامت باشن طفلی خب نه که نخواد به قول خودت ضعیف شده بنده خدا
اتفاقا جوری محکم و قوی باش که ایشونم انرژی بگیرن
میتونی مادر زیییبااا و قوی
اصلا شک نکن
ماهم هر کمکی از دستمون بربیاد هستیم
حتی در حد دو تا گوش برای غر زدنات عزیز دلم
تو فقط به خودتو همسرت و روحیتون برس و خونتو آماده کن
اهان حمام هم بعد ۱۰ روز منو همسرم دوتایی بردیمش
بی تجربه و بزرگتر
کلیپم باز یادمون نبود ببینیم باز بعدش دیدیم

مهمترین چیز به نظرم اینه که لدونی چند روز اول تا میتونی بهش شیر بده حالا چه از خودت چه شیر خشک
به خاطر زردی
هرچی بیشتر شیر بخوره و دفع کنه زردی نمیگیره یا در حد خیلی خفیف دوراز جونش
من اینو واقعا نمیدونستم