وای ترکل غش کردم از خنده 
اون آویز به اذن خدارو
آره ترگل جون یطرفه دستشو تکیه کاه میکنه میشینه اما قایم نیست زاویه پاش با کمرش حدود ۱۱۰-۱۲۰ ایناست، زاویه پشتش با زمین میشه حدود ۷۰ درجه تقریبا
شایدم به قول تو وقت غذاشه الان قاشق زو خوب میجوئه سر قطره امیدوارم سر غذا هم همینطور باشه حالا ببینم این هفته دکترش شروع میکنه یا نه
بعد ترگل یه بدی که داره رو زمین آروم نمیمونه میخواد کامل بشینه بعد دستشو دراز کنه اسباب بازیاشو بگیره ( عین مجید دلبندم) خب دست که دراز نمیشه همینطور خم میکنه خودشو تا از جلو میفته با صورت زمین بعد گریه میکنه پر پر میکنه منم دقایقی بی خیالی طی میکنم یاد بگیره حرکت کنه به سمت وسایل معمولا نمیکنه انتظار داره وسایل به سمتش حرکت کنن
تا ماه قبل میخزید قشنگ تلاش میکرد بره سمت وسایل این ماه که نشستن داره یاد میگیره بسلامتی مهارت قبلیشو داره فراموش میکنه گویا یا تنبلیش میشه نمیدونم بهرحال یه هفتست با تو بغل راه رفتن آروم میشه و یا تو آشپزخونه نشستن بغل باباش و مساهده کار خونه و غذا پختن، امروز که سرویسمون کرد ناچار شدم ۷:۳۰ بخوابونمش دیگه چون غذا نخورده بود ۳:۳۰ بلندش کردم شیر دادم چند دقیقه
انتظار داشتم وقتی ۷:۳۰- ۸ میخوابه یبار حدود ۱۱-۱۲ بیدار بشه یبارم ۲-۳، از بس امروز شلوغ مرده بود و خستست همون ۳:۳۰ هم تو حالت خواب بهش ده دقیقه شیر دادم.
اون آویز به اذن خدارو آره ترگل جون یطرفه دستشو تکیه کاه میکنه میشینه اما قایم نیست زاویه پاش با کمرش حدود ۱۱۰-۱۲۰ ایناست، زاویه پشتش با زمین میشه حدود ۷۰ درجه تقریبا
شایدم به قول تو وقت غذاشه الان قاشق زو خوب میجوئه سر قطره امیدوارم سر غذا هم همینطور باشه حالا ببینم این هفته دکترش شروع میکنه یا نه
بعد ترگل یه بدی که داره رو زمین آروم نمیمونه میخواد کامل بشینه بعد دستشو دراز کنه اسباب بازیاشو بگیره ( عین مجید دلبندم) خب دست که دراز نمیشه همینطور خم میکنه خودشو تا از جلو میفته با صورت زمین بعد گریه میکنه پر پر میکنه منم دقایقی بی خیالی طی میکنم یاد بگیره حرکت کنه به سمت وسایل معمولا نمیکنه انتظار داره وسایل به سمتش حرکت کنن
تا ماه قبل میخزید قشنگ تلاش میکرد بره سمت وسایل این ماه که نشستن داره یاد میگیره بسلامتی مهارت قبلیشو داره فراموش میکنه گویا یا تنبلیش میشه نمیدونم بهرحال یه هفتست با تو بغل راه رفتن آروم میشه و یا تو آشپزخونه نشستن بغل باباش و مساهده کار خونه و غذا پختن، امروز که سرویسمون کرد ناچار شدم ۷:۳۰ بخوابونمش دیگه چون غذا نخورده بود ۳:۳۰ بلندش کردم شیر دادم چند دقیقهانتظار داشتم وقتی ۷:۳۰- ۸ میخوابه یبار حدود ۱۱-۱۲ بیدار بشه یبارم ۲-۳، از بس امروز شلوغ مرده بود و خستست همون ۳:۳۰ هم تو حالت خواب بهش ده دقیقه شیر دادم.
![[-]](http://khanumha.com/images/collapse.png)