۱۴۰۲/۱/۱۸، ۱۱:۵۳ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۲/۱/۱۸، ۱۱:۵۹ صبح، توسط نسیمه جااان.)
رخشید عزیزم وقتی اینقد خودت اذیت میشی باید یه فکری بکنی واسه خودت ،اون فسقلی هم دوس نداره مامانش در رنجش باشه
من یکم سرچ کردم ،نوشته مورد خاصی دیده نشده از تاثیر بد روی جنین
من دیشبم شب بدی رو تجربه کردم ...میشه گفت سر جمع ۱ ساعت خوابیدم تا الان
اینقدر معده م سوخت و سوخت و سوخت
نمیذاشت پلک بهم بذارم..
قرص هم هیچ تاثیری نداشت ،حتی شربت آلمینیوم ک متنفرم ازش رو هم امتحان کردم
طلوع آفتاب رو دیدم ،بعدم گلاب ب روتون
معده م تخلیه شد کلا ...
بعدش من موندم و یه گلوی سوخته از اسید
مجددا خوابم نبرد تا ۷
بعد دیدی وقتی بی خوابی بزنه سرت ،فکرای چرت و منفی همه با هم میان سراغت !؟
هی تو سرم اومد در آینده اگه بلایی سر بچه م اومد چی
اگه ال شد و بل شد و از دستش دادم تو بچگی ،تو نوجوانی ،تو جوانی
چجوری تحمل کنم !!!!!
بعد هی گفتم چرا مادر شدم من طاقت این حجم از استرس رو ندارم
یهو خوابم برد ،با کابوس وحشتناک مرگ یکی از عزیزانم از خواب پریدم
دیدم چشام خیسه اشکه
دیگه هق هق م بلند شد ،شوهرم شوکه از خواب پرید فک کرد هنوز معده درد دارم
من یکم سرچ کردم ،نوشته مورد خاصی دیده نشده از تاثیر بد روی جنین
من دیشبم شب بدی رو تجربه کردم ...میشه گفت سر جمع ۱ ساعت خوابیدم تا الان
اینقدر معده م سوخت و سوخت و سوخت
نمیذاشت پلک بهم بذارم..
قرص هم هیچ تاثیری نداشت ،حتی شربت آلمینیوم ک متنفرم ازش رو هم امتحان کردم
طلوع آفتاب رو دیدم ،بعدم گلاب ب روتون
معده م تخلیه شد کلا ...
بعدش من موندم و یه گلوی سوخته از اسید
مجددا خوابم نبرد تا ۷
بعد دیدی وقتی بی خوابی بزنه سرت ،فکرای چرت و منفی همه با هم میان سراغت !؟
هی تو سرم اومد در آینده اگه بلایی سر بچه م اومد چی
اگه ال شد و بل شد و از دستش دادم تو بچگی ،تو نوجوانی ،تو جوانی
چجوری تحمل کنم !!!!!
بعد هی گفتم چرا مادر شدم من طاقت این حجم از استرس رو ندارم
یهو خوابم برد ،با کابوس وحشتناک مرگ یکی از عزیزانم از خواب پریدم
دیدم چشام خیسه اشکه
دیگه هق هق م بلند شد ،شوهرم شوکه از خواب پرید فک کرد هنوز معده درد دارم

گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎