۱۴۰۲/۱/۲۶، ۱۰:۵۸ صبح
مری ،مهمون های تو ک میان چند روز میمونن
من یاد بچگی های خودمون می افتم
خاله م اینا شهرستان بودن
هر موقع ما میرفتیم یا اونا میومدن ،کم کم ۳ روز باهم بودیم
یادمه وعده ی اول فقط تدارک میدیدن مامانا
اونم فقط یه نوع غذا
وعده های بعدی هی سبک تر میشد ،کار به املت و نون پنیر و نون ماست هم میرسید در نهایت
آخی یادش بخیر
من یاد بچگی های خودمون می افتم
خاله م اینا شهرستان بودن
هر موقع ما میرفتیم یا اونا میومدن ،کم کم ۳ روز باهم بودیم
یادمه وعده ی اول فقط تدارک میدیدن مامانا
اونم فقط یه نوع غذا
وعده های بعدی هی سبک تر میشد ،کار به املت و نون پنیر و نون ماست هم میرسید در نهایت

آخی یادش بخیر
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎