۱۴۰۲/۱/۲۸، ۱۲:۳۴ صبح
رخشید شوهر من هیچی از تمیزی نمیفهمه، البته حق هم داره چون اینجوری بزرگ شده
هیچوقت از نظرش هیچی کثیف نیست که بخوام برای تمیزی ازش کمک بگیرم
فکر کن کلا خانوادگی عادت دارن لباسای شسته شده رو مچاله کنن بزارن کشو
شایدم من سخت میگیریم
واقعا خودمم دلم نمیخواد ۲ روز دنیا در قید و بند این مسائل باشم.
اصلا الان اومده بودم تو تاپیک جای من بودین چیکار میکردین بگم
من اصلا نمیتونم صفر تا صد خودم انجام بدم و تازه بچه دار هم بشم.
من از اول ازدواج به خودم قول داده بودم فقط همسرِ شوهرم باشم نه مادر
متاسفانه تقصیر خودش هست و من بیشتر شدم مادر تا همسر
اصلا سر همین چیزا همیشه یه خشمی نسبت بهش دارم.
اگه من لباساشو نزارم برای شستن، خودش هرگزززز این کارو نمیکنه
جوراباشو اگه من یه روز درمیون عوض نکنم هرگز نمیکنه.
همه رو روش امتحان کردم
وقتی هم انجام میدم میگه وای باورم نمیشه، این کارا رو مامانم هم نمیکرد.
به نظر من که وظیفه مامانش هم نبود.
ولی کی باید بهش یاد میداد هم سردرگم هستم و نمیدونم.
نمیدونم از این به بعد چیکار کنم
بهش کیسه زباله میدم سطل سرویسا و اتاق ها رو خالی کنه، شاید این پروسه ۵ روز هم طول بکشه و آخرش با بالا بردن صدای من انجام بشه...
این وسط چقد من حرص میخورم و سلول سرطانی تولید میکنم فقط خدا میدونه
هیچوقت از نظرش هیچی کثیف نیست که بخوام برای تمیزی ازش کمک بگیرم
فکر کن کلا خانوادگی عادت دارن لباسای شسته شده رو مچاله کنن بزارن کشو
شایدم من سخت میگیریم
واقعا خودمم دلم نمیخواد ۲ روز دنیا در قید و بند این مسائل باشم.
اصلا الان اومده بودم تو تاپیک جای من بودین چیکار میکردین بگم
من اصلا نمیتونم صفر تا صد خودم انجام بدم و تازه بچه دار هم بشم.
من از اول ازدواج به خودم قول داده بودم فقط همسرِ شوهرم باشم نه مادر
متاسفانه تقصیر خودش هست و من بیشتر شدم مادر تا همسر
اصلا سر همین چیزا همیشه یه خشمی نسبت بهش دارم.
اگه من لباساشو نزارم برای شستن، خودش هرگزززز این کارو نمیکنه
جوراباشو اگه من یه روز درمیون عوض نکنم هرگز نمیکنه.
همه رو روش امتحان کردم
وقتی هم انجام میدم میگه وای باورم نمیشه، این کارا رو مامانم هم نمیکرد.
به نظر من که وظیفه مامانش هم نبود.
ولی کی باید بهش یاد میداد هم سردرگم هستم و نمیدونم.
نمیدونم از این به بعد چیکار کنم
بهش کیسه زباله میدم سطل سرویسا و اتاق ها رو خالی کنه، شاید این پروسه ۵ روز هم طول بکشه و آخرش با بالا بردن صدای من انجام بشه...
این وسط چقد من حرص میخورم و سلول سرطانی تولید میکنم فقط خدا میدونه