۱۴۰۰/۹/۶، ۱۲:۳۴ صبح
ترگل قشنگ غلیظ برمیدارم مثل ماست، طفلی تلاش میکنه قاشقم میجوه اما یهو حواسش میره یطرف دیگه چه میدونم دیوار روبرو یا یجا دیگه کلا فراموش میکنه قورت بده یواش یواش رقیق میشه از دهنش میریزه الان روز پنجمه انتظار پیشرفت چشمگیر داشتم. ولی طفلی مثلا میوه میخوریم یا غذا میخوریم اینقدر مشتاق نگاه میکنه دلم میسوزه احساس میکنم فرنی رو غذا نمیدونه 
ترگل جون خدارو شکر همین که یواش یواشم میخورن عالین شما با سن واقعیشون حساب کن
مرسی الهام جون پس فعلا مدارا کنم یاد بگیره، البته کار دیگه ایم نمیتونم بکنم
من دیگه بی خیال شیر خشک شدم الهام جون وگرنه این شیشه بی بی لندم امتحان میکردم میترسم شیرم کم شه. خدارو شکر که دخترت گرفت سیشه رو خیالت برای برگشتن به کارت یکم راحت میسه

ترگل جون خدارو شکر همین که یواش یواشم میخورن عالین شما با سن واقعیشون حساب کن
مرسی الهام جون پس فعلا مدارا کنم یاد بگیره، البته کار دیگه ایم نمیتونم بکنم
من دیگه بی خیال شیر خشک شدم الهام جون وگرنه این شیشه بی بی لندم امتحان میکردم میترسم شیرم کم شه. خدارو شکر که دخترت گرفت سیشه رو خیالت برای برگشتن به کارت یکم راحت میسه