ماما همراه نداشتم . خود کادر بیمارستانم خوب بودن و رسیدگی میکردن .
از شب قبل یه دردی مثل درد پریود داشتم. روز زایمانم ساعت ۳ عصر دیدم دردام داره بیشتر میشه ولی کاملا قابل تحمل بود و منظم هم نبود . که رفتم دوش گرفتم و ساکمو بستم که آماده باشم . ساعت ۷ عصر دیدم دردام کاملا منظم شده و داره شدید میشه و یکم هم لکه بینی داشتم. دیگه مطمئن که شدم اینا درد زایمانه رفتم بیمارستان . ولی خب بازم تا دو ساعت بعدش دردا قابل تحمل بود . از ساعت نه تا ۱۲ شب اصل زایمانم بود در واقع . کاملا حس میکردم تو بدنم داره چه اتفاقی میفته و بچه داره به سمت پایین حرکت میکنه . که البته دو ساعت آخر بی حس بودم .
من فکر میکردم مثل تو فیلما باید با درد شدید شروع بشه و بلافاصله بچه به دنیا بیاد
))))
از شب قبل یه دردی مثل درد پریود داشتم. روز زایمانم ساعت ۳ عصر دیدم دردام داره بیشتر میشه ولی کاملا قابل تحمل بود و منظم هم نبود . که رفتم دوش گرفتم و ساکمو بستم که آماده باشم . ساعت ۷ عصر دیدم دردام کاملا منظم شده و داره شدید میشه و یکم هم لکه بینی داشتم. دیگه مطمئن که شدم اینا درد زایمانه رفتم بیمارستان . ولی خب بازم تا دو ساعت بعدش دردا قابل تحمل بود . از ساعت نه تا ۱۲ شب اصل زایمانم بود در واقع . کاملا حس میکردم تو بدنم داره چه اتفاقی میفته و بچه داره به سمت پایین حرکت میکنه . که البته دو ساعت آخر بی حس بودم .
من فکر میکردم مثل تو فیلما باید با درد شدید شروع بشه و بلافاصله بچه به دنیا بیاد
