بچه ها اصلا این بلاگرا رو بیخیال شیم
اینا همممه چیشون مجانیه ، خیلی کارایی هم که میکنن بیخوده و واجب نیس ، منم گاهی پیجاشونو میبینم واسه ایده گرفتن اتاق بچه اینا ولی تا الان یک دهم کارای اونارو هم اجرا نکردم ، مگه در توانمه اصلا؟ همسرم از صبح تا شب سرکاره حقوقمون در حد خیلی کارا نیس ، طرف شوهرش کلا بیکاره ۱۰ تا دوستم داره یکسره تو خونشن بچه اشم اون وسط داره میچرخه فقط وسیله و لباس معرفی میکنه
چند روز پیش داشتم یکیشونو میدیدم یه گل آرایی خیلی خوشگل واسه به دنیا اومدن بچه اش کرده بود راستش خیلی دلم خواست بعد قیمت گرفتم ۳ تومن !! بیچاره همسرم میگفت قبلش خودت هماهنگ کن که من اون موقع استرس نگیرم فقط آماده باشه واست بیارم ، با خودم فکر کردم دارم به کجا میرم ، این پول میخوام خرج کنم که ادای اونارو در بیارم منی که عکسم جایی نمیذارم والا همون گل و شیرینی ساده خودمون بیشتر ارزش داره
در رابطه با بچه هم من قبل بارداری کامل سنگامو با خوندم وا کندم که قراره حداقل دو سال قید هیکل قشنگ و تفریح راحت و خواب و دورهمی رو بزنم شایدم بیشتر ، چون خواب بچه باید تنظیم بشه و بچه های اطراف من همه مثل بزرگترا ۱۲ میخوابن !!
قبل بارداری هم یکسال بود من و همسرم هییییج سفر و مهمونی نرفتیم به خاطر کرونا و اصلا اینجوری شد که گفتم بهترین موقعیت بارداریه الان چون اگه بچه هم نبود باز ما داشتیم رعایت میکردیم
الانم با خودم میگم ۳۰ سال خوردی و چرخیدی و سرکار رفتی و هر کار دوست داشتی کردی الان چند سال محدود میشی به خاطر بچه ای که خودت انتخاب کردی داشته باشیش
بنسای جان من با افتخار انتخاب کردم خانه دار باشم نمیدونم تا کی شاید تا همیشه چون خودم مامان شاغل داشتم و همیییشه حسرت و بغض تو دلم بوده ، درسته از طرف مامانم خیلی ساپورت مالی میشدم و همیشه از بقیه راحت تر بودم از نظر مالی ولی بازم حسرت مادر همیشه داشتن باهامه ، خیییلی روزا و شبا تو تنهایی اشک میریختم ، خیلی وقتا که مامانم داشت حاضر میشد بره سرکار من مانتوشو میگرفتم و التماس میکردم یه کم بیشتر بمون
الان اصلااا حاضر نیستم این دردارو به بچه ام بدم
البته مادر من مجبور بود بره مثل خیلی از خانومای دیگه
اما اگه قراره به خاطر جو جامعه و مسخره کردن بقیه آدم بره سرکار اصلاا واسم مهم نیس بذار بگن بیکاره علافه
اینا همممه چیشون مجانیه ، خیلی کارایی هم که میکنن بیخوده و واجب نیس ، منم گاهی پیجاشونو میبینم واسه ایده گرفتن اتاق بچه اینا ولی تا الان یک دهم کارای اونارو هم اجرا نکردم ، مگه در توانمه اصلا؟ همسرم از صبح تا شب سرکاره حقوقمون در حد خیلی کارا نیس ، طرف شوهرش کلا بیکاره ۱۰ تا دوستم داره یکسره تو خونشن بچه اشم اون وسط داره میچرخه فقط وسیله و لباس معرفی میکنه
چند روز پیش داشتم یکیشونو میدیدم یه گل آرایی خیلی خوشگل واسه به دنیا اومدن بچه اش کرده بود راستش خیلی دلم خواست بعد قیمت گرفتم ۳ تومن !! بیچاره همسرم میگفت قبلش خودت هماهنگ کن که من اون موقع استرس نگیرم فقط آماده باشه واست بیارم ، با خودم فکر کردم دارم به کجا میرم ، این پول میخوام خرج کنم که ادای اونارو در بیارم منی که عکسم جایی نمیذارم والا همون گل و شیرینی ساده خودمون بیشتر ارزش داره
در رابطه با بچه هم من قبل بارداری کامل سنگامو با خوندم وا کندم که قراره حداقل دو سال قید هیکل قشنگ و تفریح راحت و خواب و دورهمی رو بزنم شایدم بیشتر ، چون خواب بچه باید تنظیم بشه و بچه های اطراف من همه مثل بزرگترا ۱۲ میخوابن !!
قبل بارداری هم یکسال بود من و همسرم هییییج سفر و مهمونی نرفتیم به خاطر کرونا و اصلا اینجوری شد که گفتم بهترین موقعیت بارداریه الان چون اگه بچه هم نبود باز ما داشتیم رعایت میکردیم
الانم با خودم میگم ۳۰ سال خوردی و چرخیدی و سرکار رفتی و هر کار دوست داشتی کردی الان چند سال محدود میشی به خاطر بچه ای که خودت انتخاب کردی داشته باشیش
بنسای جان من با افتخار انتخاب کردم خانه دار باشم نمیدونم تا کی شاید تا همیشه چون خودم مامان شاغل داشتم و همیییشه حسرت و بغض تو دلم بوده ، درسته از طرف مامانم خیلی ساپورت مالی میشدم و همیشه از بقیه راحت تر بودم از نظر مالی ولی بازم حسرت مادر همیشه داشتن باهامه ، خیییلی روزا و شبا تو تنهایی اشک میریختم ، خیلی وقتا که مامانم داشت حاضر میشد بره سرکار من مانتوشو میگرفتم و التماس میکردم یه کم بیشتر بمون
الان اصلااا حاضر نیستم این دردارو به بچه ام بدم
البته مادر من مجبور بود بره مثل خیلی از خانومای دیگه
اما اگه قراره به خاطر جو جامعه و مسخره کردن بقیه آدم بره سرکار اصلاا واسم مهم نیس بذار بگن بیکاره علافه