۱۴۰۰/۴/۱۰، ۰۷:۴۳ عصر
ترس که خیلی زیاده لیانه جان
من ترس از آینده اش و تربیتش دارم ، ترس از شرایط جامعه که هممون میدونیم
همش به همسرم میگم یعنی کار درستی کردیم؟
اما وقتی میبینم خیلیا بدون فکر کردن به هیچی فقط بچه دار میشن ، با خودم میگم چرا من و همسرم که انقدر دغدغه داریم و از الان تا ریزترین چیزارو برنامه میریزیم و به فکر آرامش روح و روان اون بچه هستیم نیاریمش تو دنیا
خیییلی ترسناکه هرچی داریم نزدیک تر میشیم بیشترم میشه ولی سپردم به خدا ، با همه توانم تلاش میکنم ایشالا هممون ۲۰ سال دیگه بیایم بگیم چه کار خوبی کردیم این فرشته هارو آوردیم تو این دنیا
جالبه این حرفارو فقط شماها میفهمین اگه تو دنیای واقعی بگم همه میگن برو بابا چقدر سخت میگیری چقدر فکر میکنی
فقط اینجا میگم و پیش همسرم چون هممون انگار افکارمون به هم نزدیکه
من ترس از آینده اش و تربیتش دارم ، ترس از شرایط جامعه که هممون میدونیم
همش به همسرم میگم یعنی کار درستی کردیم؟
اما وقتی میبینم خیلیا بدون فکر کردن به هیچی فقط بچه دار میشن ، با خودم میگم چرا من و همسرم که انقدر دغدغه داریم و از الان تا ریزترین چیزارو برنامه میریزیم و به فکر آرامش روح و روان اون بچه هستیم نیاریمش تو دنیا
خیییلی ترسناکه هرچی داریم نزدیک تر میشیم بیشترم میشه ولی سپردم به خدا ، با همه توانم تلاش میکنم ایشالا هممون ۲۰ سال دیگه بیایم بگیم چه کار خوبی کردیم این فرشته هارو آوردیم تو این دنیا
جالبه این حرفارو فقط شماها میفهمین اگه تو دنیای واقعی بگم همه میگن برو بابا چقدر سخت میگیری چقدر فکر میکنی
فقط اینجا میگم و پیش همسرم چون هممون انگار افکارمون به هم نزدیکه