۱۴۰۲/۲/۱۰، ۱۱:۱۴ عصر
اعتراف میکنم بدترین قسمت زندگی اونجاست که شب از فرط خستگی نتونستی ناهار فردا رو آماده کنی و ظهر تا سر حد مرگ گرسنه میرسی خونه و خودت باید بمونی غذا درست کنی و اهل غذای بیرون هم نیستی و هییییچچچککککسسسس هم نیست بگه امروز ناهارو بیا خونه ما.... اشکال نداره من همیشه بلد بودم کارامو خودم تنها انجام بدم حتی با تب و لرز خودم پاشم برم دکتر و سِرم بخرم و بزنم.
من همونم که وقتی پرایدم تو خیابون خاموش میکنه، پیاده میشم و خودم تنهااا ماشینم رو هُل میدم و هدایت میکنم کنار خیابون و دوباره میپرم توش و دستی رو میکشم که متوقفش کنم...
من همونم که وقتی پرایدم تو خیابون خاموش میکنه، پیاده میشم و خودم تنهااا ماشینم رو هُل میدم و هدایت میکنم کنار خیابون و دوباره میپرم توش و دستی رو میکشم که متوقفش کنم...