(۱۴۰۰/۴/۱۳، ۱۲:۴۵ عصر)سروناز نوشته است: لیانه جان انشالله که یه زایمان راحت فردا داری .بلاخره به اخر راه بارداری رسیدی.الهی که خیلی اذیت شدی سر ویار و ضعفی که داشتی ولی بلاخره تموم شد و فردا گل پسرت تو بغلت هست
حس و حالت تو روز اخر چیه .کلا روز اخر باید چی کار کنیم.اینقدر که این چند وقته بچه های بالای لیست زایمانهاشون یهویی شد نشد از کسی بپرسیم برنامه های روز اخر چی هست.
واي سروناز جونم تو كامل يادته كه چي بر من گذشت
فقط خداروشكر ميكنم كه بلاخره به پايانش رسيدم
امروز حس ميكنم حالم خوبه
موزيك گذاشتم
ظهر مادرشوهرم و برادرشوهرم و جاريم اومدن براي ناهار خونم
جو خيلي خوب بود
احساس خوبي دارم ، خداكنه تا فردا همينجوري مثبت پيش بره و اضطراب و استرس نياد سراغم
بچه ها اميدوارم هيچكس حسرت مادر شدن به دلش نمونه
اميدوارم خدا نگهدار تمام ني ني هاي دنيا از جمله ني ني هاي اين گروه باشه
الهي كه پسر يوتاب و دختراي ترگل جون سرحال و شاداب برن خونشون
انشالله هيچ بچه اي درگير زردي نشه ( منجمله پسر من )
حس خيلي خوبي در كنار شما داشتم
انشالله همگي با سلامتي بارداري رو پشت سر بذاريد و همه باهم بريم توي تاپيك بعدي باهم جمع بشيم دوباره
ممنون محبتتونم بچه ها
عاطفه جون براي شما هم خلاصه ميگذره و ميرسي به ٤٠ هفته
نونا جان ممنونم