(۱۴۰۲/۴/۷، ۱۱:۱۱ صبح)نسیم64 نوشته است: یه دوست تاپیک شیطونا رو بیاره بالا ببینم منظور رز از این جمله چی بود؟
"با توصیه ی تراپیستمون، هفته ای یه روز همسرم کارش رو تعطیل کرده و نصف روزی که پسرم مهده، فقط ما دوتا باهم وقت می گذرونیم... این دیگه محشر عمل کرده.."
رزی خیلی برات خوشحالم.عااالی عمل کردی.باریکلا
استغفرالله تاپیک شیطونا چیه دیگه


مرسی عزیزم لطف داری


والا بخوام راستش رو بگم، ما خیلی از هم دور شده بودیم و متوجهش نبودیم... و این کارا خیلیاش با توصیه ی روانشناسمون بود... من اگه می دونستم روانشناسی اینجور تاثیری می تونه رومون بذاره، شده بود از نون شبم میزدم و زودتر می رفتم که خیلی چیزا رو اصلا نخوام تجربه بکنیم و بعد به فکر بیفتیم... ولی همین الان هم باز خیلی خوب شده و تاثیرش مشخصه...
ببین ما اینجوری بود که خب چون پسرم خیلی پر انرژی و کم خوابه، روابطمون نسبت به قبل بچه خب هم کم و هم هول هولی شده بود که روی کیفیتش خیلی تاثیر گذاشته بود و حتی ترس از بارداری که توی جلسات فهمیدیم!!! اما فکر می کردیم که دیگه راهی نداریم و همینه که هست ولی خیلی چیزا بعنوان راه حل بود که ندیده بودیم... در نهایت یک جلسه ی کامل فقط در مورد همین صحبت کردیم و فهمیدیم که اصل مشکل ما شاید همینه که دیگه اون وقت و کیفیت زندگیمون رو نداریم و همین باعث دوریمون شده... طبق توصیه ی دکتر، الان همسرم صبح پنج شنبه و جمعه و کل شنبه خونه اس... که اون نصف روز شنبه که پسرم نیست، دیگه ما هر کاری دلمون بخواد میکنیم که خب چند بارش فقط اون چیزی شد که تصورش توی ذهنت اومد






آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم