۱۴۰۲/۴/۱۲، ۰۱:۱۵ عصر
فری برد جان در مورد مادرشوهرم چون خیلی کمکم بوده دیگه نمیخوام اذیتشون کنم همین دیگه مشکل اصلیم همینه ک نمیتونم نیازهامو بیان کنم حس میکنم من مادرم پس تمام وظایف مادری گردن خودمه میبرمش پیششون خیلی نگه میدارن اما خودمم حضور دارم بیشتر حواسم هست رو عوض کردنش رو غذاش رو راه رفتنش
راستش چندباری گفتم استقبال نکردن
خودشونم آخه مغازه دارن
از طرفی خونه نشینی باعث شده همون ی ذره اعتماد بنفس ک تو دفترشوهرم داشتمم از دست بدم
راستش چندباری گفتم استقبال نکردن
خودشونم آخه مغازه دارن
از طرفی خونه نشینی باعث شده همون ی ذره اعتماد بنفس ک تو دفترشوهرم داشتمم از دست بدم
دخترم ۱۸ماهه شد
