کلاَ ادبیات قدیم (اونم نه فقط ادبیات فارسی، بلکه ادبیات انگلیسی و آلمانی و ...) ممکنه خیلی چیزهایی داشته باشه که به مذاق آدم امروزی خوش نیاد، ولی این که به خاطر یک یا چند انگی که میشه به یک اثر هنری بست دیگه کلاَ قیدش رو بزنیم فقط باعث میشه روز به روز بیسوادتر بشیم (که نمونهش رو هم همهجا این روزا زیاد میبینیم). البته پری جان شما که گفتی گلستان رو خوندی و اهل کتاب هستی. حرف من کلی هست، خطاب به شما نیست.
یک مورد دیگه هم که به نظرم میاد اینه که شاااااید سعدی وقتی گفته با زنان مشورت نکنید منظورش نوع خاصی از زنان بوده که بیشتر در اطرافش میدیده. به هر حال اون زمان زنها مثل الان آزادی عقیده و فکر و گفتار و رفتار نداشتن. مطمئناَ سعدی هم اگر در این زمانِ ما زندگی میکرد اون جمله رو از نثرش حذف میکرد، به خصوص که امروزه political correctness (فارسیش میشه نزاکت سیاسی) خیلی مهم هست و آدمها اغلب سعی میکنن حتی مسائل خیلی واضحی رو هم در مورد انسانهای اطرافشون نادیده بگیرن که مبادا یک وقت حرفی بزنن که بشه ازش برداشت «قضاوتگری منفی» کرد.
یک مورد دیگه هم طنز هست. به نظرم «چو زن راه بازار گیرد بزن» بیشتر طنزه (البته من context این جمله رو نمیدونم چی بوده).
یک مورد دیگه هم که به نظرم میاد اینه که شاااااید سعدی وقتی گفته با زنان مشورت نکنید منظورش نوع خاصی از زنان بوده که بیشتر در اطرافش میدیده. به هر حال اون زمان زنها مثل الان آزادی عقیده و فکر و گفتار و رفتار نداشتن. مطمئناَ سعدی هم اگر در این زمانِ ما زندگی میکرد اون جمله رو از نثرش حذف میکرد، به خصوص که امروزه political correctness (فارسیش میشه نزاکت سیاسی) خیلی مهم هست و آدمها اغلب سعی میکنن حتی مسائل خیلی واضحی رو هم در مورد انسانهای اطرافشون نادیده بگیرن که مبادا یک وقت حرفی بزنن که بشه ازش برداشت «قضاوتگری منفی» کرد.
یک مورد دیگه هم طنز هست. به نظرم «چو زن راه بازار گیرد بزن» بیشتر طنزه (البته من context این جمله رو نمیدونم چی بوده).