۱۴۰۳/۳/۷، ۰۷:۵۶ عصر
(۱۴۰۳/۳/۶، ۱۱:۵۹ صبح)tinaaa91 نوشته است: ای بابا چه روزای سختی داشتیخواهش میکنم عزیزم، دوست داشتی برو تجربه زایمانمو بخونکه ببینی ترس نداره، هرچی الان گفتم برای آمادگی ذهنیت بود وگرنه بعیده اتفاق بیفتن. باز هم اگر کمکی از دستم بر میاد بگو.
منم حس میکنم باید یه ماه خونه مامانم بمونم
ولی شیر دهی رو من از هرکس میپرسم مشکل داشته خیلی سخته
مخصوصا اگه بچه رفلاکس داشته باشه
دستت درد نکنه انقدر وقت گذاشتی به سوالام جواب دادی شرمنده
خداکنه بتونم از پسش بر بیام همش شبا خوابای عجیب غریب میبینم استرس میگیرم
مخصوصا که دیگه داره به روزش نزدیک میشه
امیدوارم بهترین ها برات پیش بیاد موقع زایمان دعا برای من یادت نره 3>