۱۴۰۰/۹/۱۸، ۰۴:۵۶ عصر
بله صنوبر جان خانم خوبیه, من روشش رو نمیپسندم ولی خب چاره ای نیست
رز جان من یه مدت با این سبک شما پیش رفتم دیدم نمیشه
چون تو غربتم و از خانواده ها هم کسی نیست که بخوام با اونا رفت و آمد کنم, دیدم وقتی میریم اصلا بچه ام با بچه های دیگه ارتباط نمیگیره و همش چسبیده به خودمون یا با بزرگترها معاشرت میکرد فهمیدم که چون بچه ندیده اصلا نمیدونه باید چیکار کنه
اوایل بردمش پارک سر ظهر که خلوت بود و با ماسک و دستکش اونجا هم مثلا یه بچه بود میدید و کم کم وارد بازی شد اوایل که فقط نگاهشون میکرد
بعد دیدم بازم زیاد فایده نداره دیگه وارد رابطه با افرادی شدم که بچه همسن دارن
معیارهامو کم کردم, خیلی رفتارها را نادیده میگیرم و سعی میکنم وارد حواشی نشم چون هدف من. بچه است.
چون اولویت بچه است
الان به طور موازی با چند مادر در رابطه ام
فعلا راضی ام
هرچند که بدآموزی هم بوده ولی به این نکته باید توجه کنیم که بچه ها دیر یا زود وارد اجتماع میشن و اجتماع ایزوله نیست. بالاخره خیلی چیزها را میبینن مهم نوع برخورد و مدیریت این مسایله
زمستون تموم بشه میرم تو فکر مهد
الان ترس از مریضی دارم که معمولا تو مهد بیشتره
رز جان من یه مدت با این سبک شما پیش رفتم دیدم نمیشه
چون تو غربتم و از خانواده ها هم کسی نیست که بخوام با اونا رفت و آمد کنم, دیدم وقتی میریم اصلا بچه ام با بچه های دیگه ارتباط نمیگیره و همش چسبیده به خودمون یا با بزرگترها معاشرت میکرد فهمیدم که چون بچه ندیده اصلا نمیدونه باید چیکار کنه
اوایل بردمش پارک سر ظهر که خلوت بود و با ماسک و دستکش اونجا هم مثلا یه بچه بود میدید و کم کم وارد بازی شد اوایل که فقط نگاهشون میکرد
بعد دیدم بازم زیاد فایده نداره دیگه وارد رابطه با افرادی شدم که بچه همسن دارن
معیارهامو کم کردم, خیلی رفتارها را نادیده میگیرم و سعی میکنم وارد حواشی نشم چون هدف من. بچه است.
چون اولویت بچه است
الان به طور موازی با چند مادر در رابطه ام
فعلا راضی ام
هرچند که بدآموزی هم بوده ولی به این نکته باید توجه کنیم که بچه ها دیر یا زود وارد اجتماع میشن و اجتماع ایزوله نیست. بالاخره خیلی چیزها را میبینن مهم نوع برخورد و مدیریت این مسایله
زمستون تموم بشه میرم تو فکر مهد
الان ترس از مریضی دارم که معمولا تو مهد بیشتره