۱۴۰۰/۹/۱۹، ۰۴:۳۷ عصر
چقدر حرفات قشنگ بود رز قشنگم
ممنونم که این همه وقت گذاشتی و تایپ کردی حیفم میاد پاکشون کنی اگر ممکنه بزار باشه
دقیقا منم اعتماد بنفسم میدونم ضعیفه که خب بیشتر اینجا راحت میگم حرفامو و خانواده خودم و همسرم منو میشناسن و سعی کردم با سکوتم پنهانش کنم
ولی تک و توک جدیدا دارم فکر میکنم به داشته هام ولی خب یهو خراب میشه همه چیز
باور کن منمسعی میکنم هوشمندانه فکر کنم
دکترم دکتر خوبیه بیمارستانمم خوبه بیمه تکمیلی سر همین مورد برداشتیم دوساله
همسرم سر این موضوع هوشمندانه تر رفتار میکنه
ولی یهو سر اینکه سازنده گفت باید پکیج بزارید یکم درگیر شدیم
فکر خوبیه مرسی یادم انداختی بانوی قصه رو که ازش کمک بگیرم
ی چیزی ک همش تو فکرشم لباس شیردهی هست که باید چجوری باشه دقیقا؟
برای زنی ک سزارین شده باید پیراهن باشه لباسش تو خونه ؟
چون لباس تقریبا از قبلا دارم گفتم زیاد هزینه نکنم براش
اینم ی راهنمایی کن لطفا که میشه مثلا شلوار نخی و گشاد پوشید یا نه خط سزارین رو اذیت میکنه؟
در مورد سیسمونیم ک تقریبا تکمیله ولی خب مثلا مامانم رفته لباس گرفته نخی خودم پنبه چند دست گرفتم
مامانم گرفته مثلا یقه دکمه دار نیس یقه گرد هست ک فک کنم همونم خوبه دیگه خودم هزینه نکنم برم دوباره بخرم
هزینه تراشیدن ک واقعا خودمم دلم نمیخواد اما خب حس کردم حسرت اتلیه رفتن رو دلم میمونه ک اونو سعی میکنم تو طبیعت بگیرم با توصیه هات
در مورد ضعیف بودنم واقعا احساس ضعف میکنم و خسته ام از این موضوع
بحث پول هم هست اما بیشتر بحث شغله
بااینکه داره بچم دیگه بدنیا میاد بازم خیلی به اینده فکر میکنم
نمیدونم طبیعیه یا نه
و اینکه درست میگی شما بهتره یکم بخودم و ذهنم با شکرکردن نعمتام استراحت بدم
پدرشوهرم اینا هوامو خیلی دارن خدایی اما دقیقا همون حس ضعیف شمرده شدنه اذیتم میکنه و خب اینجوری با کنار اومدن با وضعیتم تا حداقل دو سال دیگه به همسرمم کمک کردم تا یکم زندگیمون پیش بره
در مورد کادوی زایمانم چون رسمه میگم ی چیزی بگیرم از حالا تا همسرم زیر خرج اضافی نره
تازه غیر اینا خرید گوسفند قربونی و حتی گرفتن ی جشن کوچیک رسمه هم پول میخواد ک وام برداشتیم
چندتا صندوق خونگی هم داریم چند ساله اما خب هنوز قرعه ب گا نیفتاده
ممنونم که این همه وقت گذاشتی و تایپ کردی حیفم میاد پاکشون کنی اگر ممکنه بزار باشه
دقیقا منم اعتماد بنفسم میدونم ضعیفه که خب بیشتر اینجا راحت میگم حرفامو و خانواده خودم و همسرم منو میشناسن و سعی کردم با سکوتم پنهانش کنم
ولی تک و توک جدیدا دارم فکر میکنم به داشته هام ولی خب یهو خراب میشه همه چیز
باور کن منمسعی میکنم هوشمندانه فکر کنم
دکترم دکتر خوبیه بیمارستانمم خوبه بیمه تکمیلی سر همین مورد برداشتیم دوساله
همسرم سر این موضوع هوشمندانه تر رفتار میکنه
ولی یهو سر اینکه سازنده گفت باید پکیج بزارید یکم درگیر شدیم
فکر خوبیه مرسی یادم انداختی بانوی قصه رو که ازش کمک بگیرم
ی چیزی ک همش تو فکرشم لباس شیردهی هست که باید چجوری باشه دقیقا؟
برای زنی ک سزارین شده باید پیراهن باشه لباسش تو خونه ؟
چون لباس تقریبا از قبلا دارم گفتم زیاد هزینه نکنم براش
اینم ی راهنمایی کن لطفا که میشه مثلا شلوار نخی و گشاد پوشید یا نه خط سزارین رو اذیت میکنه؟
در مورد سیسمونیم ک تقریبا تکمیله ولی خب مثلا مامانم رفته لباس گرفته نخی خودم پنبه چند دست گرفتم
مامانم گرفته مثلا یقه دکمه دار نیس یقه گرد هست ک فک کنم همونم خوبه دیگه خودم هزینه نکنم برم دوباره بخرم
هزینه تراشیدن ک واقعا خودمم دلم نمیخواد اما خب حس کردم حسرت اتلیه رفتن رو دلم میمونه ک اونو سعی میکنم تو طبیعت بگیرم با توصیه هات
در مورد ضعیف بودنم واقعا احساس ضعف میکنم و خسته ام از این موضوع
بحث پول هم هست اما بیشتر بحث شغله
بااینکه داره بچم دیگه بدنیا میاد بازم خیلی به اینده فکر میکنم
نمیدونم طبیعیه یا نه
و اینکه درست میگی شما بهتره یکم بخودم و ذهنم با شکرکردن نعمتام استراحت بدم
پدرشوهرم اینا هوامو خیلی دارن خدایی اما دقیقا همون حس ضعیف شمرده شدنه اذیتم میکنه و خب اینجوری با کنار اومدن با وضعیتم تا حداقل دو سال دیگه به همسرمم کمک کردم تا یکم زندگیمون پیش بره
در مورد کادوی زایمانم چون رسمه میگم ی چیزی بگیرم از حالا تا همسرم زیر خرج اضافی نره
تازه غیر اینا خرید گوسفند قربونی و حتی گرفتن ی جشن کوچیک رسمه هم پول میخواد ک وام برداشتیم
چندتا صندوق خونگی هم داریم چند ساله اما خب هنوز قرعه ب گا نیفتاده