۱۴۰۰/۹/۱۹، ۰۶:۲۱ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۹/۱۹، ۰۶:۲۲ عصر، توسط atefehjjjjjjj.)
رز جان عالی حرف میزنی
کاش کنارم بودی و خیلی جاها گوشمو میکشیدی
حرفات طلاست
من اصصصصلا با مراسمای مسخره رابطه خوبی ندارم ولی رسمه متاسفانه و هیچ جوره نمیشه کوتاه اومد خصوصا اینکه نوه اول از دو طرف هستش بچم
تازه فکرشو بکن مادرم هم گفته بعد زایمانت چون مسیرمون از دکتر دوره خونه خودت باش منم میام پیشت مادرشوهرت اینام طبقه بالا کنارتن
و در اینصورت مراسمم بخواد باشه خونه خودمه دیگه ..فکرشو بکن منم انقدر حساسم و وسواس روی وسیله هام و تمیزیشون میدونم بعدش با شکم پاره میفتم ب جون خونه !
حالا قربونی کردن رو زیاد باهاش مخالف نیستم همسرمم گفت همون گوسفند رو ک قربونی کردیم بزاریم یکی دو روز بعد مراسم بگیریم ک شام مهمونا بشه خرج اضافی نشه فکرشو بکن!
من مد نظرم بود ک مثلا بچم حداقل ۶ ماهه بشه بعد مراسم بگیریم ولی اینجوری مثلا چند روز بعدش بگیریم عذابه واسم
هیچ کس منو ژولیده ندیده تا حالا تصور اینکه تا برسم خونه هی مهمون بیاد دیدنم بشدت حالمو بد میکنه ولی متاسفانه اونقدر رک نیستم ک بگم نیاین
کرونا رو بهونه دارم فعلا ک ببینم چی پیش میاد حالا دلم واسه پولی ک واسه گوسفند میخوایم بدیم راستش بیشتر میسوزه
در مورد لباس شیردهی پس من ی پیراهن ساحلی دارم زیرش حوراب بلند بپوشم خوبه دیگه چون برادرشوهرم اینام زیاد لابد میان پیش بچه
ی لباس دیگم همون مدلی بدوزم
اره من بشدددددت فکر و خیال میکنم و زندگی نمیکنم اصلا
همین الانشم بغض دارم ولی میخوام خودمو بزنم ب خوب بودن حتی الکی
اتلیه هم الان دو هفتس تو خونم فرش رو جمع میکنم ی گوشه رو خوشکل میکنم لباس میپوشم ب خواهرشوهرم میگم بیا از ما عکس بگیر
درسمم کم و بیش میخونم ک یادم نره حداقل
ولی ای کاش حداقل تا الان کارمند شده بودما
حداقلش این بود ک حقوقم داشتم
این برام بزرگترین حسرت شده
نکوب منو توروخدا خب دوس دارم والا
با اومدن بچه هم امیدوارم حداقل بتونم روزی یک ساعت بخونم
کاش کنارم بودی و خیلی جاها گوشمو میکشیدی
حرفات طلاست
من اصصصصلا با مراسمای مسخره رابطه خوبی ندارم ولی رسمه متاسفانه و هیچ جوره نمیشه کوتاه اومد خصوصا اینکه نوه اول از دو طرف هستش بچم
تازه فکرشو بکن مادرم هم گفته بعد زایمانت چون مسیرمون از دکتر دوره خونه خودت باش منم میام پیشت مادرشوهرت اینام طبقه بالا کنارتن
و در اینصورت مراسمم بخواد باشه خونه خودمه دیگه ..فکرشو بکن منم انقدر حساسم و وسواس روی وسیله هام و تمیزیشون میدونم بعدش با شکم پاره میفتم ب جون خونه !
حالا قربونی کردن رو زیاد باهاش مخالف نیستم همسرمم گفت همون گوسفند رو ک قربونی کردیم بزاریم یکی دو روز بعد مراسم بگیریم ک شام مهمونا بشه خرج اضافی نشه فکرشو بکن!
من مد نظرم بود ک مثلا بچم حداقل ۶ ماهه بشه بعد مراسم بگیریم ولی اینجوری مثلا چند روز بعدش بگیریم عذابه واسم
هیچ کس منو ژولیده ندیده تا حالا تصور اینکه تا برسم خونه هی مهمون بیاد دیدنم بشدت حالمو بد میکنه ولی متاسفانه اونقدر رک نیستم ک بگم نیاین
کرونا رو بهونه دارم فعلا ک ببینم چی پیش میاد حالا دلم واسه پولی ک واسه گوسفند میخوایم بدیم راستش بیشتر میسوزه
در مورد لباس شیردهی پس من ی پیراهن ساحلی دارم زیرش حوراب بلند بپوشم خوبه دیگه چون برادرشوهرم اینام زیاد لابد میان پیش بچه
ی لباس دیگم همون مدلی بدوزم
اره من بشدددددت فکر و خیال میکنم و زندگی نمیکنم اصلا
همین الانشم بغض دارم ولی میخوام خودمو بزنم ب خوب بودن حتی الکی
اتلیه هم الان دو هفتس تو خونم فرش رو جمع میکنم ی گوشه رو خوشکل میکنم لباس میپوشم ب خواهرشوهرم میگم بیا از ما عکس بگیر
درسمم کم و بیش میخونم ک یادم نره حداقل
ولی ای کاش حداقل تا الان کارمند شده بودما
حداقلش این بود ک حقوقم داشتم
این برام بزرگترین حسرت شده
نکوب منو توروخدا خب دوس دارم والا
با اومدن بچه هم امیدوارم حداقل بتونم روزی یک ساعت بخونم