عاطفه جان منم سر بارداری اولم ، با اینکه شرایط مالیمون بهتر از الان بود و خب این بیماری دست و پا گیر هم نبود آتلیه نرفتم . یه گوشه خونه فرش جمع کردم و یه پیراهن ساده و آرایش ساده داشتم و بایه سری از وسایل نینی عکس انداختم با همسرم . گوشی هم رو سه پایه و تایمر بود . نمیگم عالی شد عکساشون ولی خب یادگاری موند و الانم حس بدی ندارم از اینکه آتلیه نرفتم . قبلا هم گفتم که چند روز قبل زایمان پدرمو از دست دادم و زمان زایمانم انقد همه چی پیچیده شد که همسرم واقعا نتونست برام هدیه بگیره و فقط یه دسته گل برام گرفت . هیچ کسم ازم نپرسید که چی برام خریده که اگر هم میپرسین یه جواب بدی میشنیدن ازم .
الانم وارد ۳۵ هفته شدم و فقط تونستم چند دست لباس و حوله و دستکش و کلاه واسه بچم بگیرم . ولی به تنها چیزی که دارم فکر میکنم صحیح و سالم به دنیا اومدن پسرمه . چون الان دارم میبینم خیلی از چیزایی که واسه پسر اولم گرفتم ضروری نبود و اگر نمیگرفتم هم مشکلی پیش نمیومد . مثلا تختش واقعا استفاده زیادی نداشته و الان فقط جا گرفته تو اتاقش . واسه مراسم هم راستش ما رسمی نداشتیم فقط روز دهم پنج نفر از خانواده همسرم اومدن دیدن پسرم و یه شربت و شیرینی خوردن و انتظار پذیرایی آنچنانی هم نداشتن ازم
در کل تو این هفته های آخر آرامش خودت در اولویت قرار بده که به شدت رو بچه تاثیر میذاره
الانم وارد ۳۵ هفته شدم و فقط تونستم چند دست لباس و حوله و دستکش و کلاه واسه بچم بگیرم . ولی به تنها چیزی که دارم فکر میکنم صحیح و سالم به دنیا اومدن پسرمه . چون الان دارم میبینم خیلی از چیزایی که واسه پسر اولم گرفتم ضروری نبود و اگر نمیگرفتم هم مشکلی پیش نمیومد . مثلا تختش واقعا استفاده زیادی نداشته و الان فقط جا گرفته تو اتاقش . واسه مراسم هم راستش ما رسمی نداشتیم فقط روز دهم پنج نفر از خانواده همسرم اومدن دیدن پسرم و یه شربت و شیرینی خوردن و انتظار پذیرایی آنچنانی هم نداشتن ازم
در کل تو این هفته های آخر آرامش خودت در اولویت قرار بده که به شدت رو بچه تاثیر میذاره